هنگامی که قراربود کنفرانس غیرمتعهدها در تهران برگزارشود امیوار بودم که دولت ایران از ندانم کاریهای گذشته و اشتباهات خود یاد و عبرت گرفته باشد و در این کنفرانس لاپوشانیها و سیاست بازاری و رودربایستی خود را کنار بگذارد

متأسفانه بازهم این کار نشد و بازهم یک سیلی سیاسی از دشمنان آشکار و غیر آشکار خود خورد

دشمنان آشکار ما که مشخص هستند (دولت آمریکا و کانادا و استرالیا و کشورهای اروپایی و اسراییل)

اما دشمنان پنهان کدامند ؟ همانهایی که در این کنفرانس نشستند و برای خراب کردن کنفرانس آمده بودند ؛ همان هایی که در سوریه خرابکاری می کنند و حتی اصول غیرمتعهدها را زیر پا گذاشته اند

اشتباه اول

همه به زندگی نامه آقای بن کی مون رئیس سازمان ملل متحد آگاهی دارند (گویا همه به جز مقامات ایرانی!!)  همه میدانند که بدون اجازه آمریکاییها و اروپاییها و اسراییلیها تصمیمی نمی گیرد و تمامی قصه  آمدن به ایران و یا نیامدن به ایران هم یک تئاتربیش نبود و او فقط به ایران آمد تا حرفهای اربابان خود را در آعاز و پایان کنفرانس بزند وگرنه اجازه نداشت بیاید

دولت ایران هم او را به ایران دعوت کرد و او دستور اربابان خودش را به بهترین گونه اجرا کرد و پاداش سلده لوحی دولت ایران را هم داد

هنگامیکه تمامی دنیا با تلویزیون به این کنفرانس نگاه میکردند در سه مورد به ایران و به سیاست ایران مستقیماً حمله کرد

در مورد هولوکوست

در مورد سیاست اتمی ایران

در مورد نابودی اسراییل

البته آقای رئیس جمهور ایران هم کنار او نشسته بود و من انتظار داشتم که پس از گرفتن میکروفون جواب آقای بن کی مون را در این موارد بدهد ولی ایشان حرفی نزد و این حرفها را قورت داد !

فردای آن روز هم تمامی روزنامه ها و تلویزیونهای دشمن هم که میدانستند چه خواهد شد و آقای بن کی مون چه خواهد گفت در بوق و کرنا نواختند که بله رئیس سازمان ملل خطوط قرمز دنیا را به ایران نشان داد!!

حال سوال من این است

چه لزومی داشت که او دعوت شود ؟ آیا ایشان رئیس سازمان کشورهای غیر متعهد بود ؟ آیا این اندازه سیاستمداران ما ساده لوح هستند که با دانستن (شاید واقعاً هم نمیدانند) نظریات این آقا و احساساتش در باره سیاست ایران بایس او را دعوت میکردند و به او تریبون آزاد میدادند؟ آیا ترس از این داشتند که اگر ایران او را دعوت نکند روزنامه های دشمن چیزی بنویسند (که نوشتند) ؟

این پایان کار نبود

اشتباه دوم

دولت ایران آقای رئیس جمهور جدید مصر را در این زمان حساس به ایران دعوت میکنند !!

این آقای رئیس جمهور همان آقایی است که هنوزمرزهای غزه را بسته نگه داشته تا فلسطینیها بدبختانه زندگی کنند و روابط با اسراییل را نیز هنوزپا برجا نگهداشته و ازقطر و آمریکا هم میلیونها دلار کمک مالی می گیرد

خوب چه انتظاری میشود از این آقا کرد ؟

همان که آمریکاییها میخواستند

در جلوی چشمان میلیونها بیننده سوریه متحد ایران را به باد انتقاد گرفت !

فردای آن روز هم تمامی روزنامه ها و تلویزیونهای دشمن هم که میدانستند چه خواهد شد و چه گفته خواهد شد در بوق و کرنا نواختند که بله حتی رئیس مصر جدید مصرهم با ایران هم عقیده نیست

البته سیاستمداران ما هم با خنده و لبخند و و روبوسی بی ادبی را به ریش و سبیل خود مالیدند و حرفی هم نزدند ولیکن همه دنیا دید و شنید

آیا ایشان نمی توانست نظریات خود را درصحبتهای دوگانه با مسئولان سوریه بیان کند ؟

خوب از ماست که بر ماست

ما اگر عاقل بودیم از قضیه ترکیه و اردوغان اسلامگرا (!؟) یاد می گرفتیم که نگرفتیم و باز خوابیدیم و او را در این زمان دعوت نمی کردیم

البته این برای من عجیب نیست . اینها نتیجه ادامه همان سیاست بازاری عرب پرست ماست که میخواهند همه کشورهای منطقه را حتی بزور دوست ایران کنند در حالیکه اگر جان خود را هم بدهند بعضی عربها و ترکها با ما هرگز دوست نخواهند شد زیرا که آنها به جز رهبری منطقه به دست خودشان چیزی را قبول نمی کنند و ایران تنها خار در چشمشان است و تصمیم زندگی سیاسی خودشان در دست غرب است گویا هنوز باصطلاح سیاستمداران ما پس از سی سال این موضوع را نفهمیده اند و یا میفهمند و سرشان را مانند کبک زیر برف کرده اند تا نبینند و یادشان رفته چه کسی گفته بود باید سر مار را در منطقه برید ؟ چه کسانی اسلحه به سوریه می فرستند تا علویان سوریه قتل عام شوند ؟چه کسانی به بمب گذارها امکانات می دهند تا شیعیان در پاکستان و عراق قتل عام شوند ؟ حاصل و نتیجه این سی سال باصطلاح هم زیستی مسالمت آمیز با بعضی از این دشمنان دوست نما چه بود ؟

این مشکل کلی ماست که بین دوست و دشمن فرقی نمی گذاریم در حالیکه دشمنان ما هرگز این سیاست غلط ما را دنبال نمی کنند

غربیها دوستان خود را مشخص می کنند (دولت آمریکا و کانادا و استرالیا و کشورهای اروپایی و اسراییل)  این دوستان یک قواعدی را بایس رعایت کنند یعنی مانند هم عمل کنند ؛ با دوستان خود یک اتحادیه قوی تشکیل میدهند که تمامی قوای اقتصادی و سیاسی و نظامی و فرهنگی و رسانایی همه در یک هدف مورد استفاده قرار می گیرند یعنی نابود کردن دشمن با تمام قوا

این حرف را بوش پس از جریان یازده سپتامیر یکبار لو داد و گفت : ما با همه کشورها در مورد افغانستان صحبت می کنیم و به آنها می گوییم یا با ماهستید یا با تروریستها و پاکستانیها هم خودشان را خراب کردند و با آمریکاییها راه امدند و هنوز هم نتیجه اش را با بمباران های آمریکایی میبینند

اما ما چه کار میکنیم ؟ دشمنان عرب خلیج را درجلوی دوربینهای تمام دنیا درآغوش می گیریم !! (همان کاری که در تهران شد! جای خجالت ندارد؟)

این اشتباه سوم ما بود

بی دلیل نیست که آمریکا گفت کنفرانس غیر متعهدها برایش ارزشی ندارد و حق هم دارد بگوید زیرا دوستان او ؛ همانهایی که اصول غیر متعهدها را زیر پا گذاشته اند و به آمریکاییها پایگاه های نظامی داده اند تا در روز مناسب ایران را بمب باران کنند در این اجلاس شرکت داشتند !!

ما با این سیاست علط بهای جانی و مالی و سیاسی گزافی پرداخته ایم

دیگر بس است.

ما نیز بایس اتحادیه قوی خود را تشکیل دهیم و بدانیم بر روی چه کسی میشود حساب کرد تا کس دیگر از پشت به ما خنجر نزند ولی آیا کسی در ایران می فهمد؟

بعضی وقتها بهترست پنج کشور دوست داشت تا پانزده کشور منافق ولی آیا کسی در ایران می فهمد؟

حال ریاست گروه غیر متعهد ها به ایران واگذار شده است و این جای شادی و نگرانی دارد زیرا دنیا ایران را کشوری سر سخت و مصمم میبیند و آرزو میکند که ایران با سرپیچی خود اززورگویان جهانی ساختمان سازمان ملل متحد و آینده جهانی را در دست بگیرد

اگر ایران باز هم سیاست بازاری و رفیق بازی با همه را ادامه دهد در پایان این سه سال چیزی به بار نخواهد اورده شد وتمامی ابهت و امید جهانی ایران برای همیشه از بین میرود و دیگر هیچ کس روی ایران حساب نخواهد کرد این امری متبت برای زورگویان جهانی میشود و دیگر کسی باور نخواهد کرد که بتوان وضعیت دنیا را تغییر داد

1 هدف بایس این باشد که گروه غیرمتعهد ها در پایان این سه سال پایه گذار سازمان ملل متحد جدید باشد

2 هدف بایس این باشد که در پایان این سه سال مکان جدیدی برای این سازمان ملل متحد جدید انتخاب شود

3 هدف بایس این باشد که در پایان این سه سال پول جدید و جهانی بر اساس قوانین اقتصادی حاکم بر این گروه انتخاب شده باشد

4 هدف بایس در پایان این سه سال همکاریهای گسترده و فشرده سیاسی بین این کشورها باشد

5 هدف بایس در پایان این سه سال برقرارکردن یک زنجیره رسانایی قوی بین کشورهای غیر متعهد و کمک به همدیگر باشد

برای رسیدن به این اهداف بایس گروهی خالص و صادق داشته باشیم

تمامی کشورهای دشمن ایران (آمریکا و کانادا و استرالیا و کشورهای اروپایی و اسراییل) هم از همین لحظه تمامی امکانات سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و رسانایی خود را بکار خواهند گرفت تا ایران به هیچ نتیجه ای نرسد

ولی ما چه کار بایس بکنیم ؟

نخست بایس سیاست لا پوشانی و بازاری و رودربایستی را کنار بگذاریم و اینکار را در سیاست خود ایران با کشورهای منافق منطقه انجام دهیم

بایس به بعضی کشورهای عرب بدون رو دربایستی و روبوسی گفت که بین ایران و غرب میتوانند بیطرف واقعی باشند ولیکن دشمنی با ایران برایشان هزینه های سیاسی و اقتصادی و فرهنگی خواهد داشت و ما این را قبول نمی کنیم و بایس با آنها جدی بود حتی اگر تا پایان دادن به روابط بیانجامد اگر دشمنی آنها در خفا ادامه پیدا کند زیرا اینگونه دوستی برای ما چیزی جز کند کردن مبارزه با غرب و کشورهای زورگوی جهانی چیزی به بار نمی آورد

تکرار می کنم بهترست پنج کشور دوست داشت تا پانزده کشور منافق !!

سپس بایس اینکار را در گروه غیر متعهدها انجام داد

نمیشود قبول کرد که کشورهایی که به آمریکا پایگاه های نظامی داده اند عضو کشورهای غیر متعهد باشند

این با اساس توافقنامه کشورهای غیر متعهد سازگار نیست و نمیتوان از آن چشم پوشانی کرد ؛ در غیر این صورت این سازمان صدمه خواهد خورد

این کشورها کدامند ؟

پایگاههای آمریکا در همسایگی ایران

پایگاه در خلیج فارس

بایس آنها را زیر فشار گذاشت تا میان گروه غیر متعهدها و غرب یکی را انتخاب کنند اگر اینکار نشود این گروه کشورها در آنجایی که تصمیماتی برعلیه غرب در گروه غیرمتعهدها گرفته شود سنگ اندازی و دشواری ایجاد میکنند

ما به یک گروه خالص و صادق برای پیشرفت سریع برای رسیده به اهداف خود احتیاج داریم نه گروهی کشور که مشکل کار شوند

بعضی از این کشورها ادعا خواهند کرد که نمیتوانند زیرا زیر فشار هستند

این کشورها بایس از آمریکا و غرب بخواهند تا کشورشان را ترک کنند و اگر نکردند این کشورها جزو کشورهای اشغال شده محسوب خواهند شد و بحث یک کشور اشغال شده و حق وحقوق آن از لحاظ جهانی مسئله دیگری میشود

ایران و سازمان نبایس کوتاه بیایند زیرا اگر کوتاه بیایند در پایان غرب برنده و سازمان و ایران شکست می خورند

بایس در جلسه کشورهای غیر متعهد به آنها این مسئله گفته شود و به آنها یک مهلت چند ماهه برای تصمیم گیری یعنی بودن یا خروج از این سازمان داده شود تا تصمیم خود را بگیرند

هر گونه اهمال کاری وضع ایران و ریاست ایران را زیر سوال خواهد برد و ناتوانایی ایران را خواهد رسانید

بایس مانند غرب عمل کرد یعنی

دوستان خود را مشخص کنیم ؛ این دوستان یک قواعدی را بایس رعایت کنند یعنی مانند هم عمل کنند ؛ با دوستان خود یک اتحادیه قوی تشکیل میدهند که تمامی قوای اقتصادی و سیاسی و نظامی و فرهنگی و رسانایی همه در یک هدف مورد استفاده قرار می گیرند یعنی نابود کردن دشمن با تمام قوا

هنگامی که یک گروه صادق و مصمم و واقعاً دوست داشتیم قوای ما چند برابر میشود و میتوان با کمال قدرت و مصمم برای رسیده به اهداف عمل کرد تا پس از سه سال به اهداف خود برسیم


بسیار در سخنان سیاستمداران ایرانی میشنوم که می گویند هرکشور بایس حق رأی برابری در جهان و سیاست آینده داشته باشد

همانگونه اکنون سیاست وتوی پنج کشور سیاستی غیرعادلانه است بایس گفت که در آینده و در سازمان ملل متحد جدید نمیتوان همه کشورها را و سهمی که آنها در سیاست آینده جهانی بایس ایفا کنند در یک کفه ترازو قرار داد

بایس قبول کرد که کشورهایی مانند

 

آنتیگوا و باربودا

 

 

نمیتوانند همان سنگینی جهانی از لحاظ اقتصادی و سیاسی و فرهنگی را در جهان داشته باشند که کشورهای مانند هند و روسیه و برزیل و آرژانتین و ایران و کانادا و آمریکا و ... اکنون می دارند و یک کشور جزیره کوچک یک رأی داشته باشد و ایالات متحده آمریکا یا چین هم یک رأی داشته باشد

در اینجا بایس مکانیزمی عادلانه و عاقلانه انتخاب کرد و من فکر میکنم که بهترین مکانیسم آن است که هر کشور در ازای هر میلیون (نفر) یک رأی و برای هر پانصد هزار نفر نیم رأی داشته باشد برای مثال ایران 70 میلیونی هفتاد رأی میگیرد و روسیه 230 میلیونی 230 رأی و بدین ترتیب در تصمیمات جهانی این رأی های مخالف و موافق را جمع و کم می کنیم و تصمیم گیری می کنیم

در پایان تنها امیدوارم مسئولان ایران برای حفظ احترام جهانی ایران شجاع باشند و درست و مصمم و صادق و سخت و جدی عمل کنند به همانگونه مصمم که در مورد استقلال ایران در مورد انرژی اتمی و ایرانی کردن ارتش ایران بودند زیرا که دنیا به ایران اعتماد کرده است و او را لایق رهبری ساختار جدید دنیایی جدید می بیند

دنیا در اینجا این شانس را به ایران میدهد تا ثابت کتد میتواند و دیگر بهانه ای برای ایران نمی گذارند

رهبری سه ساله ایران برای 120 کشور دنیا یک شانس و یک خطرست و آینده خواهد گفت که دولت ایران لیاقت این اعتماد جهانی را داشت یا نداشت

من آرزوی موفقیت برایشان می کنم

مجید بهرام بیگی

اول سپتامبر2012

وین اطریش

Nach oben