ایران و اسلام

 

اگر با یک دید جامعه شناسی به ایران و اسلام بنگریم اسلام چیزی نیست جز بازیابی و نه باز تولیدی دین یگانه پرست زرتشت که تمامی ارکان خود را میدانست و میداشت . حتی جیزی به نام پل چینود ( پل صراط) که در مسیحیت و یهودیت صحبتی از آنها نیست در اسلام هست. 

خوب سوال : اگر در مسیحیت و یهودیت صحبتی از پل صراط نیست چگونه در اسلام صحبت از پل صراط است ؟؟

 

بازیابی دین منحرف شده زرتشت ( پس از مرگ زرتشت) توسط گروهی از موبدان ایرانیان را به اسلام ناب گروانید ولی آنها هرگز اسلام منحرف شده (پس ار مرگ حضرت محمد و حمله سیاسیون عرب به ایران) را فراموش نکردند. این اتحاد تاریخی و دین گرایی و ملی گرایی نیازمبرم جامعه ایرانی بود و هست و خواهد بود  و این شاه اسماعیل صفوی (از پدری سنی و مادری مسیحی !!) بود که این اتحاد را که به قدرت رسیدن دوباره ایران سرانجامید رهبری کرد.

 

حق موضوعی بود که از حضرت علی گرفته شده بود و از سوی دیگر با نگاهی به جامعه و تاریخ ایرانیان حق طلبی موضوعی است که در خون ایرانیان است.این حق طلبی را همانگونه که در شاهنامه فردوسی می بینید ( قصه های رستم و سیاوش و زریرو ...) در حکایت امام حسین و ابوالفضل در مبارزه با یزید نیز میبینید.

 

این غم و اندوه وگریستن و بر سر زدنها و ضجه و ناله زاری را درمیان اعراب و مسلمانان دیگر نمیبینید. این ویزگی فرهنگ انسان دوست ایرانی است که به اسلام شیعه تزریق شد.

 

این یک مکانیزم عجیب و شگفت اگیز از نگاه جامعه شناسی است. پس آقایان و خانمهایی که میخواهند ایران را به دو دوره قبل از اسلام و بعد از اسلام تقسیم کنند دانسته یا نادانسته میخواهند ایران را به دوره ایرانی منحرف شده از زرتشت و سکولار (که هرگز در تاریخش نبوده) و ایرانی اسلامی دین گرا تقسیم کنند . این یک دروغ و یک ترفند غربی و یک ناسیونالیسم کاذب و سو استفاده از احساسات ایرانیها هست.

تجزیه طلبی قومی و تمدنی و مذهبی از حقه بازیهای غرب است . از زمان هخامنشیان تا امروز. 

آن ایرانیها (؟) که از مدرنیت سخن می گویند در واقعیت از غرب گرایی سخن می گویند.

موضع من ایران گرایی است که از جغرافیای ایران و خصو صیات آن بر می آید که تمدن سازی کرده و این جغرافیا آن را بر این مردم منطقه دیکته میکند. اقتصاد و هنر و رشد تمدنی آن نیز بایس بر این رابطه هزاران ساله باشد.

 

هیچ گاه یک جامعه افغانی و پاکستانی نمیتواند با دیکته جغرافیایی و آب و هوایی تمدنی نروژی و انگلیسی به بار آورد بلکه جامعه ای مانند ایران.

به همین دلیل عرب گرایی یا غرب گرایی (فقط یک نقطه فرقشان هست !)  یک آسیب رسانی به ایران گرایی است که من مخالف آن هستم.

ایران مرکز پیامبران جهان و بدن آن بدن تمدنی منطقه و فرهنگ آن خون تمدن منطقه ما از هند تا مدیترانه است. غربیها میخواهند این خون رابریزند و این بدن را تکه تکه کنند.

 

ما این اجازه را به آن دولتهایی که در آمریکای شمالی و اروپا هستند نخواهیم داد و بس.

 

قدرت و احترام ما در دنیا به دلیل ایستادن ایران بر دو پای فرهنگی ما یعنی فروتنی و احترام متقابل به انسانهای دیگر و حق طلبی گرفته از فرهنگ ما از هخامنشیان تا امروزست. اگر این دو را از ما بگیرند نه ایران محترم و نه ایران قدرتمندی وجود خواهد داشت وایران ما رو به زوال خواهد گذاشت.  این را تاریخ به ما اثبات می کند.

 

این چیزی نیست که من برای کشوراجدادیم میخواهم و مطمئن هستم اکثر مردم با من هم عثیده اند.

ما همه در این دنیا رسالتی داریم . بایس از خود بپرسیم رسالت ما در این دنیا چیست و اگر پاسخی به این پرسش سخت پیدا کردیم از خود بپرسیم که آیا در این راه هستیم ؟؟

 

آریا بهرام

30 ماه مه 2023

Nach oben