به مناسبت سالروز شهادت شیخ محمد خیابانی؛

خیابانی؛ شیخ ملی گرا و آزادیخواه

مهدی احمدی

 

تهران- ایرنا- شیخ محمد خیابانی انسانی ملی گرا و مشروطه طلب بود که علیه بی عدالتی های حکومت مرکزی و برای ایجاد یک تحول اساسی در سیستم حکومتی و رفع موانع آزادی قیام کرد اما عده ای او را تجزیه طلب نامیدند و سرکوبش کردند. در صورتی که قیام خیابانی با ماهیتی آزادیخواهانه و ضد استعماری بر حفظ تمامیت ایران تاکید داشت

 

قزاق‌ها پیکر به خون آغشته او را توی تابوتی گذارده و به دوش حمالان داده به اداره نظمیه آوردند. گروه بس انبوهی برای تماشا گرد آمده بودند و مردم بی سر و پا بی شرمی آغازیدند و گرد جنازه را گرفته و کف می زدند زیرا چاپلوسان و مردم دورویه این بار هم نوبت آن رسیده بود که برای دشمنان آزادی شیرین کاری نمایند و بی گفتگو بسیاری از آن بی شرمان کسانی بودند که تا پریروز در پایای نظق های خیابانی کف زده و زنده باد می گفتند. چه مردم بی سر و پا را در زمان و روزگاری، شیوه و خوی همین است و کسی که فریب چاپلوسی ایشان بخورد سرنوشتش همان خواهد بود که خیابانی تیره روزگار را شد. (۱).

 

 این داستان شهادت شیخ محمد خیابانی است؛ فردی که در دوره مشروطه و هنگامی که قوای محمدعلی شاه شهر تبریز را محاصره و راه آذوقه و آب را بر مردم شهر بسته بودند، دوش به دوش مجاهدین و آزادیخواهان از شهر دفاع کرده و با نیروی استبداد مبارزه می کرد. در مجلس شورای ملی دوم به عنوان نماینده مردم تبریز از حقوق ملت دفاع کرد و در جریان اولتیماتوم روس ها با آنها مخالف بود تا اینکه حزب دموکرات آذربایجان تشکیل داد و روزنامه تجدد دایر کرد. 

 

پس از آن به مخالفت علنی با قرارداد ۱۹۱۹ وثوق الدوله نخست وزیر پرداخت و در ۱۲۹۹ خورشیدی علیه بی عدالتی های حکومت مرکزی و برای ایجاد یک تحول اساسی در سیستم حکومتی و رفع موانع آزادی قیام کرد و اعلام داشت من رسماً به جهانیان اعلام می کنم، ما علیه این حکومت که قرارداد خانمان برانداز وثوق الدوله و انگلیس را منعقد کرده، قیام کرده ایم اما به فرمان حاج مخبرالسلطنه هدایت که از طرف کابینه مشیرالدوله برای فرمانفرمائی آذربایجان اعزام شده بود، قیام او سرکوب و خود وی نیز به شهادت رسید.

 

پژوهشگر گروه اطلاع رسانی ایرنا به مناسبت سالروز شهادت شیخ محمد خیابانی به بررسی ماهیت قیام او پرداخته است.

 

اجرای قوانین و احیای مشروطیت

 

خیابانی به عنوان فردی آزادیخواه که در مجلس به عنوان نماینده تبریز انتخاب شده بود بر اصول قانون اساسی پایبند بود و همواره دغدغه آن را داشت. به همین دلیل حتی چند سال پیش از قیام در مقاله ای بر اجرای قوانین و احیای مشروطیت صحه گذاشت و نشان داد که همواره بر آن تاکید دارد. خیابانی در یکی از مقاله های خود نوشت: اولیای امور باید بدانند که ایرانیان به بهای خون جوانان رعنای خود حقوق مقدس آزادی و حاکمیت ملی خود را از دولت مستبده گرفته و تغییرات اساسی آن چه که لازم بوده داده است. هیئت دولتی که حالا زمام امور را به دست گرفته اند دست نشانده خود ملت می باشند و در هر اقدامی مسئول جامعه ملیه هستند ۲) ).

 

اگرچه وی معتقد است   که مداخله روسیه و بهانه تراشی بعضی از رجال ایرانی هم مزید بر علت شده است از این رو می گوید: وقت آن رسیده است که اصول و قوانین اساسی را از زوایای نسیان بیرون آورده از گرد و غبار بی اعتنائی که بر رویش نشانده ایم تکان دهیم و مخصوصاً اصل هفتم آن را که می‌گوید اساسی مشروطیت جزاً و کلاً تعطیل بردار نیست را به آواز رسا به گوش اولیای امور برسانیم و با کمال دقت مراقب حرکات خود باشیم. وظیفه ما فقط و فقط تقاضای اجرای اصول مشروطیت است که به قیمت جان ها خریده ایم و کسی هم قولاً به مقام انکار نیامده و در محافظت فعلی هم مداخلات اجانب دخیل می شد، حالا موانع رفع شده است(۳)).

 

اصولی که حتی خیابانی در دوره ای که قیام خود را علنی می کند بر آن پایبند است تا آنجایی که کسروی می نویسد: آزادیخواهان تبریز اعلام می‌کنند که تمامت پروگرام آنها عبارتست از تحصیل یک اطمینان تام و کامل از این حیث که مأموران حکومت، رژیم آزادانه مردم را محترم و قوانین اساسیه را که چگونگی آن را معین می نماید، به طور صادقانه مرئی و مجزا دارد ... در ۲ کلمه پروگرام آزادیخواهان عبارت از این است: بر قرار داشتن آسایش عمومی و از قوه به فعل درآوردن رژیم مشروطیت(۴). خیابانی هم در نطق ۱۹ اردیبهشت ۱۲۹۹ خورشیدی می گوید: فعلاً ما یک مشروطه داریم. از قوه به فعل در آوردن این مشروطه اولین قدمی است که باید برداریم و اول چیزی که می خوام عبارت از استقرار رژیم مشروطیت در سراسر ایران است(۵)).

 

ماهیت ضد استعماری قیام

 

قیام خیابانی علاوه بر ماهیت ملی گرایی و عدالتخواهانه ای که دنبال می کرد، ماهیتی ضد استعماری نیز داشت تا آنجا که در همان روز نخست پیروزی قیام خود در سخنانی که در برابر مردم تبریز ایراد کرد بر این جنبه صحه گذاشت و گفت: امروز رسماً به تمام مردم جهان اعلام می‌کنیم که ما امروز بر علیه وثوق الدوله و حکومتی که قرارداد غارتگران را با انگلیس منعقد کرده، قیام کرده ام و ... با تغییر نام آذربایجان به آزاد استان از امروز این نام را به عنوان نام رسمی اعلام می کنیم ۶)).

 

همین موضع ضد استعماری قیام خیابانی هم باعث شد تا انگلیسی‌ها که از شروع قیام تبریز به وحشت افتاده بودند در تهیه نقشه برای سرکوب شرکت کنند. به همین منظور ماژور ادموند رییس اداره سیاسی سفارت انگلیس از قزوین و ماژور کرت از فعالان مشهور انگلیس در کردستان، به تبریز اعزام شدند تا گروه های مخالف را علیه خیابانی تحریک کنند اما هنگامی که در این اقدام ناکام ماندند ادموند به ناچار وارد مذاکره شد؛ مذاکره ای که در آن خیابانی ضمن تکذیب نوشته هایی که علیه او در خصوص ماهیت تجزیه طلبانه قیام در مطبوعات تهران ارائه می شد و تکرار این ادعاها توسط آژانس های خبری حارجی، تاکید کرد که آذربایجان به جدایی از ایران نمی اندیشد و قیام تنها با هدف برپایی مشروطه و اصلاح امور تمام ایران به وقع پیوسته است. بعد از این مذاکره انگلیسی ها که در نقشه خود ناکام مانده بودند برای پیدا کردن راه چاره ای جدید به تهران رفتند.

 

هدف قیام؛ آزادی تمام ایرانی

 

یکی از مهمترین مباحثی که در مورد ماهیت قیام شیخ محمد خیابانی در دوره های مختلف بیان شده و همچنان هم در بعضی از نوشته ها در مورد این قیام وجود دارد، انگ تجزیه طلبی و استقلال آذربایجان از ایران است. از همان روزهای پس از قیام عده ای همواره خیابانی و یارانش را تجزیه طلب می دانستند تا این بهانه ای برای سکوب آنها باشد و حتی بعد از قیام هم این سخن ها در مورد خیابانی وجود داشت تا آنجایی که عبدالله بهرامی که رئیس نظمیه تبریز بود، در خاطرات خود می نویسد: در شهر تبریز مرحوم خیابانی هر روز میتینگی تشکیل داده و برای اهالی نطق نموده و علیه قرارداد و مداخله انگلیسی ها در امور داخلی ایران اعتراض می نمود اما اظهارات او به هیچ وجه علیه دولت مرکزی ایران نبود و ذکری از استقلال و تجزیه و سایر جملات مبتذل که بعدها پس از مرگ او رایج شد نمی رفت(۷)

 

اما نباید از نظر دور داشت که خیابانی هدف از قیام خود را عظمت ایران می داند و اظهار می کند که آذربایجان جزو لاینفک ایران و ایران جزو لایتجزای آذربایجان می باشد(۸) و یا اینکه حامد الگار استاد مسلمان دانشگاه کالیفرنیا می نویسد: جنبش خیابانی گرچه محدود به آذربایجان بود، اما قصد جدایی طلبی نداشت بلکه بازتابی از جنبش مشروطه خواهان بود که اهدافی میهن پرستانه داشت و بنیان عاطفی آن اسلامی بود(۹). خیابانی نیز هدف قیام را آزادی تمام ایران می داند چرا که تمام خاک ایران را مقدس می داند و می گوید: ما آذربایجانیان فقط آسایش و آزادی خودمان را طالب نیستیم. ما در حدود این ایالت محصور نباید باشیم، منتهی برای اجرای مقاصد خودمان نقشه طرح کرده و برنامه اندیشیده ایم. این نقشه و این پروگرام از قوه به فعل آورده خواهد شد(۱۰).

 

آذربایجان یا آزادیستان

 

یکی از جنبه های قیام خیابانی که همواره مورد بحث و گفت وگوی فراوان بوده مربوط به تغییر نام آذربایجان به آزادیستان می شود که خیابانی دست به این تغییر زد و همین امر هم بهانه ای شد تا عده ای بر جنبه تجزیه طلبانه قیام تاکید داشته باشند. در صورتی که خیابانی می گوید: چون تبریز محل نشو و نمای آزادیخواهان است و در راه تحصیل آزادی پیوسته پیش قدم بوده و فدائیان خود را در راه عظمت و استقلال ایران به خاک سپرده است، اسم آذربایجان را به آزادیستان تبدیل نموده(۱۱) و از این راه خیابانی بر خواست مردم آذربایجان به استقلال و عظمت ایران تاکید می کند. کسروی در همین خصوص تغییر نام آذربایجان معتقد است که انگیزه این نامگذاری آن بود که در آن زمان، پس از انقلاب روسیه مردم قفقاز اعلام استقلال کرده و نام کشور خود را جمهوری آذربایجان گذاشته بودند و ظاهراً هدف غائیشان چنین می بود که با آذربایجان [ایران] یکی گردند اما آذربایجانیان که نمی خواستند از ایران جدا شوند از این کار رنجیدند و کسانی می گفتند بهتر است نام استان خود را دیگر گردانیم. همانا پیشنهاد آزادیستان از این راه می بوده است ۱۲)).

 

همچنین شاپور رواسانی نویسنده معتقد است که پیشنهاد تغییر نام آذربایجان به عنوان یکی از استان های ایران، حالتی انفعالی در برابر مساواتی ها و در واقع تلاشی برای حفظ یکپارچگی ایران و مخالفت با پانترکیسم بوده است نه نشانه تجزیه طلبی- گرچه می توان آن را بدسلیقگی بزرگ و خطرساز دانست(۱۳). بنابراین خیابانی نه تنها معتقد به تجزیه آذربایجان نبود بلکه همواره تاکید داشت که ایران مال ایرانیان است و آنها مالکیت تمامیت ایران هستند. از این رو تاکید داشت که آن را باید دوباره ساخت.  

 

منابع

 

۱- کسروی، احمد(۱۳۷۶). قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز، با مقدمه و حواشی محمدعلی همایون کاتوزیان، تهران: مرکز، ص ۱۶۸.

 

۲- خیابانی، بهرام(بی تا). نطق های شیخ محمد خیابانی، بی جا ص ۲۰۵

 

۳- همانجا

 

۴- کسروی، احمد(۱۳۶۳). تاریخ مشروطه ایران، تهران: امیرکبیر، ص ۸۶۸

 

۵- خیابانی، ص ۴۶

 

۶- آذری، علی(۱۳۶۴). قیام شیخ محمد خیابانی در تبریز، تهران: بنگاه مطبوعات صفی علیشاه، ص ۳۶۷

 

۷- بهرامی، عبدالله(بی تا). خاطرات عبدالله بهرامی از آخر سلطنت ناصرالدین شاه تا اول کودتا، تهران: انتشارات علمی، ص ۶۳۵

 

۸- رئیس نیا، رحیم ناهید، عبدالحسین، دو مبارز جنبش مشروطه: ستارخان، شیخ محمد خیابانی، تهران: آگاه، ۱۳۵۵ ص ۲۶۸

 

۹- الگار، حامد، نیروهای مذهبی در ایران قرن بیستم، ترجمه عباس مخبر، تهران: طرح نو، ۱۳۷۵، ص ۲۷۶

 

۱۰- فرزاد، حسین، نطق های شیخ محمد خیابانی، تهران: بینا. ، ۱۳۲۳، ص ۲۶

 

۱۱- آذری، ص ۲۵۹

 

۱۲- کسروی،۱۳۷۶ ص ۶۷

 

۱۳- رواسانی، شاپور، زندگی و مبارزات شیخ محمد خیابانی در راه آزادی و استقلال ایران، مجله اطلاعات سیاسی- اقتصادی، شماره ۲۵۵ و ۲۵۶، ۲۲۲ – ۲۴۳.، ۱۳۸۷، ص ۲۲۴

 

 

Nach oben