لاشه خوری و مضرات آن برای انسان

برو لاشخور!!

این کلمه از زننده ترین کلماتی است که ایرانیهای قدیم پس از حمله اعراب به غیر فارسها که از لاشه حیوانات تغذیه می کردند می گفتند و تا امروز می گویند

لاشخور در لغت نامه عمید به کسی گفته میشود که مال‌و ثروت دیگری را به زور تصاحب کند ولیکن به معنای واقعی نیز ایرانیان اصیل از لاشخوری بیزار بودند

دلایل گیاه خوار بودن انسان
چند دلیل زیر مقداری از دلایل بسیار زیادی است که ثابت می کند انسان بطور حتم جزو گیاهخواران می باشد و اشتباهاً از روی حرص، شهوت و یا شاید هم بخاطر اجبار در دورانی که یخبندان سطح کره زمین را پوشانده بود به این تغذیه غلط روی کرد و تابکلی دست از این عادت مضرش بر ندارد روی سلامت و آرامش را نخواهد دید. آنچه مسلم است در طبیعت هر چیز در جای خاص خودش قرار دارد. یک گیاه برای مرداب درست شده و دیگری برای بیابان. ساختمان دهان یک جانور برای چریدن است و دیگری برای دریدن. انسان موجودی نیست که ساختمان بدنش چیزی مقایر با قوانین طبیعت باشد. او نیز زاده طبیعت است و وابستگی نزدیکی به طبیعت داد. هر گاه او را رو یهمرفته با سایر جانوران مقایسه کنیم می بینیم نه شبیه است به جانوران درنده و نه به حیوانات چرنده. بلکه ساختمان بدن او بسیار نزدیک است به ساختمان میمونهای میوه خوار.
دلیل اول
در طبیعت آن دسته از پستانداران که آب را هنگام نوشیدن لیس می زنند مثل گربه، ببر، خرس و گرگ، گوشتخوار هستند و هر کدام که آب را می مکند یا هورت می کشند مانند گاو، فیل و انسان گیاهخوار می باشند .
دلیل دوم
انسان و بقیه گیاهخواران قادرند آرواره پائین خود را بدون تکان دادن سر علاوه بر بالا و پائین به طرفین نیز تکان دهند در حالیکه درندگان از حرکات جنبی فکین که جهت آسیاب کردن دانه به گیاهخواران داده شده عاجز می باشند.
دلیل سوم
آرواره جانوران گوشتخوار دارای دندانهای شمشیری شکل هست که به دو دندان نیش بزرگ برای پاره کردن مجهز است این آرواره ها بسیار پر قدرت و خرد کننده می باشند، اما در گیاهخواران دندانها صاف و مسطح هستند و دندانهای کلبی همسطح بقیه دندانهاست، آرواره ها ضعیف هستند و برای فشارهای شدید طراحی نشده اند. نوع دندانهای انسان او را جزو لاینفک گروه گیاهخواران قرار می دهد. (این تفاوت حتی در مینای دندانها هم مشاهده می شود) .
دلیل چهارم
در ساختمان بدن گوشتخواران بعلت قابلیت فساد پذیری سریع گوشت طول روده ها کوتاه است تا حیوان بتواند هر چه زودتر آنرا دفع نماید. زیرا غذاهای گوشتی پس از هضم در روده محیط بسیار مناسبی برای رشد باکتریهای مواد آلی از هم پاشیده و فاسد شده بوجود می آورد. گیاهخواران منجمله انسان دارای روده های درازی می باشند برای اینکه مواد غذایی به آهستگی مواد مغذی را پس می دهند، و از اینجاست که تغایر غذای یک گوشتخوار با گیاهخوار مشهود می گردد. تبدیل و هضم غذای گیاهخواران به وسیله انفعالات تخمیری با همراهی دسته های مختلف میکروبهای گیاهی انجام می گیرد. با این تفاوت که آن دسته از میکربها که برای گوشتخواران مناسب است برای گیاهخواران مناسب نیست. حتی اگر بدن برای تعدیل آن کوشش کند. این ثابت می کند گوشت یک غذای اشتباه و مضر برگیاهخواران می باشد .
دلیل پنجم
معده انسان و عضلات آن بسیار ظریف و حساس است و به هیچ وجه قادر به هضم کامل غذاهای گوشتی نیست در حالیکه معده خشن گوشتخواران با عضلات پولادینش کار اصلی هضم را انجام می دهد. این اساسی ترین دلیل برای هضم نکردن غذا، یبوست و دل درد در آدمهائیست که از گوشت برای خوراک استفاده می کنند .
دلیل ششم
ترشح غده های معده و لوزالمعده انسان و بقیه حیوانات گیاهخوار به بافتهای گوشت بسیار کم اثر است و نمی توانند قادر باشد مانند ترشحات غدد یک درنده، گوشت (و همچنین استخوان حیوانات) را نرم و حل کنند.
دلیل هفتم
گوشت دارای ازت زیادی است که دفع آن از عهده کبد جانوران گیاهخوار ساخته نیست و همین علت اصلی امراضی چون نقرس و ناراحتیهای کبدیست که بکرات نزد افراد گوشتخوار دیده می شود، بوی بد دهان و بعضی از انواع سردردها و سرگیجه ها نیز زائیده همین سبب است .
دلیل هشتم
انسان قادر نیست مانند حیوانات گوشتخوار از جسد حیوانات بطور کامل و طبیعی استفاده کند. وقتی شیر، روباه یا هر حیوان دیگری طعمه اش را شکار می کند فقط گوشتهای ران و سر و سینه آنرا نمی خورد بلکه گوشت، پوست و استخوان را با هم می بلعد و با این کارش تعادلی از نقطه نظر احتیاجات گوناگون بدن به مواد مختلف غذایی بر قرار می کند .
دلیل نهم
چاک دهان گوشتخواران بسیار عریض است بطوریکه می توانند هنگام بلعیدن آنرا بحد زیادی بازنمایند، چاک کوچک دهان انسان دلیل محکم دیگری بر میوه خوار بودن اوست .
دلیل دهم
چربیهای موجود در گوشت حیوانات به زحمت از بدن گیاه خواران دفع می گردد و اغلب بصورت پیه در ناحیه های شکم، ران، باسن و غبغب مردم گوشتخوار ذخیره می شود، همین چربیهاست که در جدار داخلی رگها جمع شده و حرکت خون را نامنظم می سازد
سکته های قلبی حاصل این تغذیه اشتباه و شکم پرستانه است. مصرف چربیهای گیاهی مثل روغن زیتون، آفتابگردان و غیره هیچوقت دیده نشده که عارضه ای ایجاد کند .
دلیل یازدهم
حیوانات گوشتخوار می توانند به سرعت بدوند و شکار خود را در حال گریز بگیرند اما انسان چون میوه خوار است، قادر به این کار نیست و در عوض به راحتی دانه از گیاهان بر می چیند یا از درختان بالا میرود و برای خوراکش میوه می کند .
دلیل دوازدهم
چشم گوشتخواران بر خلاف چشم انسان و دیگر جانوران گیاهخوار که نامتغییر می باشد قادر است در تارکی ببیند و مردمکش کوچک و بزرگ شود.
دلیل سیزدهم
پروتئین حاصله از گوشت برای جذب شدن، معده انسان را به یک کار طاقت فرسا وامی دارد در حالیکه پروتئین های نوع گیاهی راحت تر جذب شده و بدن انسان و دیگر حیوانات گیاهخوار آنها را آسان تر قبول می کند.
دلیل چهاردهم
حیوانات گوشتخوار می توانند بوی جانوران دیگر را از خیلی دور استشمام کنند. انسان اصلاً قادر به این کار نیست.
دلیل پانزدهم
تمام گوشتخواران قادرند برای بچنگ آوردن شکار، خود را اگر لازم باشد، ساعتها (بی حرکت) پنهان کنند و بطور غریزی حیله های گوناگونی را برای فریب دادن طعمه می دانند، انسان نه می تواند چند دقیقه جائی بند شود و نه قادر است در جائیکه هموار نیست راه برود .
دلیل شانزدهم
طبع انسان چون میوه خوار است، همانگونه که گوشتخواران از دیدن اجساد خون آلود اشتهایشان تحریک می شود او نیز از دیدن، بوئیدن و چشیدن میوه ها و سبزیجات لذت می برد و خوشش می آید و در مقابل از دیدن اجساد خون آلود و دل و روده در آمده حالش بهم می خورد و غمگین و ناراحت می شود. (درضمن گیاهخواران و از جمله انسان بسیار علاقه مند اند که میوه ها را به صورت خام بخورند، این در حالیست که خوردن گوشت خام برای انسان تهوع آور و غیر قابل قبول می باشد.- انسان طبیعتاً از گشتن و خون گریزان است.)
دلیل هفدهم
میوه جات و سبزیجات خام از خاصیت شدید شفا بخشی و دفع میکروب برخوردارند که برای سلامت انسان بسیار ضروریست. برعکس میوه ها و سبزیجات ، گوشت اکثر اوقات ناقل ویروس ها و میکروبهای خطرناک است، بخصوص انواع و اقسام کرمها معمولاً از راه گوشت به انسان منتقل شده در جدار روده می چسبند و شخص گوشتخوار را مبتلا به کم خونی، زردی، رنگ پریدگی، لاغری، ضعف بنیه، پر خوابی و بی حوصلگی می کنند. هر چند پختن تا حدودی این کرمها را از بین می برد ولی تصور از بین بردن تمام این موجودات خطرناک از راه پختن یک راه اساسی نیست زیرا که خیلی از آنها می توانند درجه حرارتهای بسیار شدید را نیز تحمل کنند و تازه آنهائی که از بین می روند مواد زائد سمی خود را همچنان باقی می گذارند و آن اکثریتی که از بین نمی روند در بدن بسرعت رشد کرده و زندگی را بر شخص گوشتخوار تنگ می گردانند. اگر شما نیز گوشتخوار هستید چه بسا که مبتلا به این کرما، ویروسها و انگلها بوده، ولی خودتان از آن خبر نداشته باشید.
دلیل هجدهم
بزاق انسان و دیگر گیاهخواران جهت آماده کردن مواد نشاسته ای برای هضم در دهان، دارای آمیلاز است، اما بزاق دهان گوشتخواران فاقد این ماده می باشد .
دلیل نوزدهم
قسمتهای مختلف گوشت بطور وحشتناکی از اسید ئوریک (اوره) برخوردار است مثلا یک کیلو گوشت گوساله دارای 30 گرین و یک کیلو جگر بیش از 40 گرین اسید ئوریک دارد، در وضعیکه تمام اسید ئوریکی که بدن خود می سازد و دفع می کند در روز از طریق کلیه ها فقط 6 گرین می باشد و اضافه بر این مقدار کاری دشوار برای کلیه ها بوجود آورده شخص را به امراض گوناگون سخت که ناشی از تراکم اسیدئوریک در بدن باشد مبتلا می سازد. این بیماریها تا وقتی مریض به خوردن گوشت ادامه می دهد هرگز دیده نشده که علاج قطعی داشته باشد .
دلیل بیستم
چرندگان و پرندگان گیاهخوار همدیگر را می شناسند و به مهربانی در کنار یکدیگر می توانند زندگی کنند، مرغ و خروسها لابلای دست و پای گاو گوسفند بدون آنکه ترسی به خود راه بدهند می لولند و دنبال دانه می گردند، اما همینکه گرگ یا روباهی نزدیک شود به طور غریزی از آنجا می گریزند این حالت در انسان هم دیده شده که از حیوانات درنده فرار کند .
دلیل بیست و یکم
دستهای انسان که به گروه گیاهخواران تعلق دارد برای دریدن ساخته نشده است انگشتان دست او نشان میوه خوار بودن اوست، والا می بایست از پنجه هائی برنده و تیز بر خوردار باشد .
دلیل بیست و دوم
کنترل حرارت بدن به دو طریق انجام می گیرد. یکی با عرق کردن و دیگری با آویختن زبان از دهان و تنفس های سریع. کلیه گیاهخواران از طریق اول با استفاده از مجراهای موجود در روی پوست خود و تمامی گوشتخواران به طریق دوم با در آوردن زبان و تنفس سریع اینکار را انجام می دهند مثل سگ و گرگ .
عرق کردن در گیاهخواران باعث دفع طبیعی سموم احتمالی موجود در گیاهانی که گیاهخوار خورده خواهد شد و چنانچه انسانی از خوراک گوشتی استفاده کرده باشد چون میزان سموم و مواد زائد از میزان طبیعی بالاتر می رود، عرق تن او بد بود و متعفن خواهد گردید .
دلیل بیست و سوم
گوشتخواران تقریباً ده برابر گیاهخواران جوهر نمک (اسید هیدروکلوریک) در بدن خود تولید می کنند که بیشتر در هضم قسمتهای استخوانی گوشت بکار گرفته می شود. و با توجه به میزان جوهر نمک در بدن آدمی هرگز نمی شود او را یک گوشتخوار به حساب آورد .
دلیل بیست و چهارم
انسان می تواند در رژیم غذایی خود گوشت را به سادگی حذف کند و در این راستا ادعا می شود که رو به سلامت بیشتر هم خواهد گذاشت، ولی او هیچگاه نمی تواند غذای طبیعی خود را که گیاهان می باشد حذف کند و به زندگی ادامه دهد. این در حالیست که گوشتخواران می توانند بدون خوردن گیاه زندگی کنند و سالم باقی بمانند .

 

گوشتخواری جانوران گوشتخوار
گوشتخواری حیوانات با ما فرق دارد. درندگان مثل انسانها نیستند که گوسفندی را در استرالیا سر ببرند، منجمد کنند و بعد از چند سال در ایران مصرف کنند. آنها هنوز شکار تشنجهای عصبی خود را تمام نکرده نصف بدن او را بلعیده اند، آنها حیوانات را زجرکش نکرده که تک تک به مسلخ گاه بیاورند و با پتک بسرشان بکوبند یا با شوک الکترونیکی و گیوتین برقی به نوبت به استقبالشان بروند و یا از همه شنیعتر به پهلو بخوابانندشان و به کارد یکی یکی رگهایشان را پاره کنند .
به نظر می رسد که حیوانات وحشی با نوعی قوه مغناطیس که طبیعت در چشمانشان نهاده است، حیوان را بی حس می کنند و بعد در یک آن بدون اینکه حیوان دردی بکشد کار او را تمام می کنند، تازه گاهی یک ضربه شدید و گیج کننده منقار یا سموم بیهوش کننده یک نیش زهر آلود نیز بکمک می آید و این جریان مرگ بی درد را آسانتر می کند. دست و پا زدن طعمه حیوانات وحشی بیشتر بخاطر تحریکات عصبی است تا واقعاً احساس درد .
اثبات این مطلب را شکارچی ها و آدمهایی می توانند بکنند که خود، طعمه حیوانات درنده گردیده اند و بعد در آخرین لحظات از مرگ نجات پیدا کردند، بعضی با وجود اینکه دست و پا یا قسمتهایی از بدن خود را از دست داده بودند، نقل می کردند که در آن لحظات بخصوص، هیچگونه دردی را احساس نکرده اند، گویی از وجود و چشمان درندگان نیروئی خارج شده بود که فکر آنها را تحت تاثیر قرار داده و در یک خواب مصنوعی یا هیپنوتیزم فرو برده بود .
اما طبیعت برای نظام خود به گوشتخواران نیز احتیاج دارد، وجود آنها بیهوده نیست و بدون آنها میان حیوانات دیگر مرض و ناخوشی می افتاد و زندگیشان بی نظم و شاید بی معنی می شد .
مثلاً در جزیره آب شیرینی که در دریاچه ارومیه بنام قویون داغی قرار داشت آمدند و مقداری حیوان علفخوار رها کردند که آزادانه برای خود بچرند و تولید مثل کنند بعد از چند سال تعدادشان خیلی زیاد شد اما بعلت نداشتن تحرک کافی و ابتلا به امراضی خطرناک، تمامشان در شرف نابودی قرار گرفتند .
برای معالجه فقط چند حیوان درنده به این جزیره فرستاده شد و آنها با دنبال کردن گله در جستجوی شکار همگی را وادار به فعالیت و جست و گریز کردند، همین امر باعث شد در مدت کوتاهی سلامت و شادابی مجدداً به حیوانات رو نماید، حیوانات فقط برای بقاء خود است که شکار می کنند نه برای تفنن و لذت، خوراکشان نیز معمولاً حیوانات مریض یا پیر هستند که نمی توانند خوب بدوند و این امر خود باعث جلوگیری از نفوذ مرض بین آنها می شود .
سوره بقره قسمتی از آیه 257
... و الله سمیع علیم
... خداوند بحقایق امور آگاه و داناست.

 


در میان جانوران درنده نیز هر کدام دشمن عده معدود هستند و بدیگران آزار نمی رسانند مثلاً شیر، آهو و گوزن و حیواناتی از این دست را شکار می کند و به پرندگان و حیوانات کوچک کاری ندارد. کوسه تنها ماهی می خورد. گربه موش و پرندگان کوچک را می گیرد و غیره. اما آدمیزاد شکم پرست می خواهد همه را بخورد و در زندان بیاندازد و بارش را بدوش آنان بگذارد شکنجه ها بنماید. شکم او گورستان فراخ همه جنبدگان است. او می خورد آنچه که زندگانی می کند یا می تواند زندگی داشته باشد. از مرغان هوا تا حلزون دریا در معده ی خود غرق می سازد. ولی حیوانات آنچه که در طبیعت خوراک آنهاست بدست آورده بدون تکلف می خورند و آنها را کفایت می کند. آنها می خورند برای زیستن اما بسیاری از آدمها پیش از همه چیز زندگانی می کنند برای خوردن


در حرص انسان
شیر و ببر و خرس و کفتار و پلنگ
گر شکاری را همی آرد به چنگ
بهر سد جوع باشد در کفاف
نی برای جمع کردن بر گزاف
گر خورش از بهر قوت زندگیست
مرغ و کبک و ماهی ای مسرف به چیست؟
خوان خود از هر رقم رنگین کنی
معده را از این و آن سنگین کنی
از شکار ار ببر چنگ خود بهشت
او ندارد دست اندر زرع و کشت
تو نبات و جانور باهم خوری
همچنین عرض شرافت می بری
در مسلمانی نه خود اسراف نیست؟
گر مسلمانی پس این اسراف چیست؟
مهدی قلیخان هدایت


سعدی در این ابیات درندگی انسان را سرزنش نموده و او را همپایه و همکار گرگ معرفی می کند.


شنیدم گوسفندی را بزرگی
رهانید از دهان و چنگ گرگی
شبانگه کارد بر حلقش بمالید
روان گوسفند از وی بنالید :
گر از چنگال گرگم در ربودی
بدیدم عاقبت گرگم تو بودی

 

به من بگو چه می خوری تا بگویم که هستی
میان سه دلیل عمده گیاهخواری ( فیزیولوژیک – اخلاقی – اقتصادی) دلیل اخلاقی، از اهمیت بسیاری برخوردار است. اساس گیاهخواری بر مبنای اخلاق بنا شده است. اخلاق و رفتار و عادات همگی به خوراک انسان بستگی دارد. تاثیر انکار ناپذیر خوراک را نمی توان بر این وجوه نادیده گرفت. ضرب المثلی فرانسوی می گوید: « به من بگو چه می خوری تا بگویم که هستی » فیثاغورث و افلاطون هم از جمله فلاسفه ای بودند که کشتار حیوان و خوردن آن را مخالف خلق و خوی انسانی می دانستند. آنها عقیده داشتند که گوشتخواری تاثیر بدی در ذهن دارد.

در نگاه نخست بعید بنظر می آید که طرز تغذیه به رفتار وحشیانه مربوط باشد. ولی وقتی متوجه می شویم که حیوانات گوشتخوار، درنده و حیوانات علفخوار، مهربانند مستمسکی بدست ما می آید که درباره این موضوع فکر کنیم. مثل هر عمل دیگری فکر کردن نیز بستگی زیادی به اعضای سالم دارد. ما می دانیم که الکل در دید چشم اثر دارد و رانندگان اتومبیل در چنین حالی بیشتر مورد خطر قرار می گیرند. چون عمل فکر کردن کند می گردد. سموم و تغذیه ناجور همان اثر غافل گیر کننده ( مثل الکل) را دارد. و نسلهایی که بد تغذیه گشته اند مغزهایی را بوجود می آورند که در قدرت تفکر و گرفتن تصمیمات اخلاقی پائینتر از حد اعتدال قرار گرفته اند. واضح است که عملی برای از بین بردن علت انحراف و عدول انجام نگرفته است. مجازات و تنبیهات بعد از جنایت و جرم فقط معلولها را از بین می برند نه علتها را، همانطور که داروهای معجزه آسای جدید! ممکن است علت بیماری را از بین نبرد .


افکار منطقی ما را به سوی تغذیه بدون گوشت هدایت می کند. اغلب انسانها راضی نمی شوند که به حیوانات آزار برسانند ولی بطور غیر مستقیم دیگران را به این کار وادار می نمایند. شکی در این نیست که اگر قرار بود حیواناتی را که از گوشتشان تغذیه می کنند خودشان بکشند خیلی ها از گوشتخواری دست بر می داشتند و گیاهخوار می شدند .


 

بیهوش کردن حیوان توسط ضربه مغزی و بریدن شاهرگ بعد از بیهوشی در حالیکه حیوان در حال دست و پا زدن و جانکندن است و خالی کردن شکم در حالیکه جسد هنوز گرم است، حتی ذکرش هم وحشتناک و چندش آور است. کشتن در انسان عواطف را کشته و بی احترامی به زندگی را ایجاد می کند. اگر ما گوشت بخوریم عده ای از انسانها را محکوم به شغلی ذلیل کننده نموده و شریک جرم، جنایت و شقاوت بر حیوانات کرده ایم .
نباید فراموش کرد که مسئولیت خدشه دار شدن عواطف یک قصاب یا شخصی که در سلاخ خانه به کشتار حیوانات مشغول است و آنقدر به این کار استمرار ورزیده که دیگر هیچ گونه احساسی نسبت به کشتار و قتل در وجود خویش ندارد، بردوش تمام کسانی است که گوشت می خورند و از دیگر محصولات حیوانی که باعث مرگ حیوان می شود استفاده می کنند .


اگر شما هم وقت سر بریدن یک حیوان روی خود را بر می گردانید و یا چشمانتان را می بندید، عواطف و حساسیتهای انسانی هنوز در وجودتان زنده است. نباید این احساسات را کوچک شمارد و نادیده گرفت. چرا که این حس می تواند خود بازدارنده بسیار مهمی برای جلوگیری از جنایات و بی رحمیها گردد. یکی از دلایل جرائم و جنایات بی رحمانه (علاوه بر تربیت نادرست و محیط غیر طبیعی که انسان در آن زیست می کند)، می تواند خفه کردن همین حس ظریف انسانی باشد. یک کودک امروزی در سن ده سالگی باالفعل از دیدن والدین و معلمین مدرسه طوری تربیت شده است که کشتار را بدون اینکه درباره اش فکر کند پذیرفته است. به او یاد داده اند که مردان بزرگ تاریخ کسانی هستند که مهارت زیادی در کشتار داشته اند. آموخته است که اجساد مرده حیوانات هدیه خدا برای خوراک هستند. و به این نحو کودک برای یک زندگی رقابتی تربیت می گردد .


ما بزرگ شده ایم بدون اینکه از والدین خود علت قطع حیات موجودات و ضرورت آنرا جویا شویم به این علت باید ارزش گوشتخواری را که مستلزم گرفتن حیات موجودات است و در هسته زندگی ما قرار گرفته با دیده شک و تردید نگاه کنیم و لزوم استفاده از منابع گوشتی را در یک برنامه ی درست علمی بررسیم. این سئوال بسیار مهم است که آیا بدن ما بدون گوشت می تواند به حیات خود ادامه دهد؟ و یا بخاطر نوعی حس تنوع طلبی دست به این کشتار بی رحمانه می زنیم؟ و اگر جواب در هر دو سوال مثبت باشد باید فکری بحال اخلاقیات فاسد شده ی خویش بکنیم .


نباید فکر کرد که حیوانات از روی میل و براحتی وارد اطاق مرگ می شوند. آنها پر از وحشتند و سخت از ورود به کشتارگاه مقاومت می کنند. اینها خیلی اوقات بعد از سفرهای طویل و خسته کننده بوسیله راه آهن و جاده ها بطور نیمه جان و زخمی وارد کشتارگاه می شوند. تمام حیوانات تکامل یافته مثل اسبها و گاوها از بوی خون وحشتزده می گردند. و کتکهای وحشیانه ای لازم است تا آنها را مجبور به ورود به کشتارگاه نماید. خیلی اوقات گوسفندها را از دم و گردن می گیرند و سخت به زمین می زنند. و اغلب دیده شده که کارگر سلاخی برای اینکه به کار سرعت بخشد و از توقف کار جلوگیری کند مجبور است دست یا پای حیوان بیچاره را لای شیارهای نقاله هایی که حیوان را به سمت کشتارگاه هدایت می کنند گیر دهد و چه بسا از فشار شدید آهنها استخوان حیوان سخت بشکند و از درد ناله سر دهد. ولی این صداها هیچ گاه به گوش کسانی نمی رسد که به راحتی سر سفره های رنگین گوشت می نشینند و از ظرایف اخلاقی سخن بمیان می آورند .


تا زمانی که احساسات طبیعی وبی آلایش قلب خودمان را بزور خفه نکرده ایم واضح است که در نهادمان یک احساس تنفر و اکراه از کشتار و درد سایر جانوران حس می کنیم. این حس انزجار از کشتار و خون در افرادی که گیاهخوار شده اند بسیار بیشتر می شود
ستمگری و کشتار بی دلیل و غیر ضروری نسبت به حیوانات دشنام و ناسزا به شرافت و مقام انسانی است. اگر با ذهنی سالم به این حیوانات بنگریم نباید آنها را اشیائی برای ارضاء حس تنوع طلبی خود تصور کنیم. آنها نیز موجودات زنده ای هستند که هم مفهوم درد را حس می کنند و هم شادی را، هم مهربانی مادری دارند و هم ترس از مرگ. و هیچ دلیلی وجود ندارد که آنها را موجوداتی پست تر از خود بحساب آوریم. اگر پستی را در ظلم و ستمگری ببینیم بعضی از انسانها به مراتب پست تر و رذل تر از تمام حیوانات هستند. چرا که حیوانات تنها غذای طبیعی خود را می خورند و برایشان کفایت می کند ولی انسان شکم پرست شکمش را گورستان فراخ همه جنبندگان کرده، از مرغ هوا تا حلزون دریاها .


انسان میوه خوار آرام یک دیو خونخوار گردیده یک خراب کننده ی پست می شود و احتیاج او به نابود کردن و شکنجه نمودن تا پست ترین رذالتها می رود. او می کشد برای خوردن – می کشد برای شفا دادن – می کشد برای آمرزیدن – می کشد برای پوشش، برای زیور، برای پول، برای جنگ، برای علم، برای تفریح و بالاخره می کشد فقط برای کشتن. پادشاه ستمگر غدار پر آواز و خونخوار است که همه چیز را می خواهد و به هیچ چیز ابقا نمی کند. و هنوز به خودش دلداری زندگانی بهتری را در دنیای دیگر می دهد .


آدمی گوسفندان را بزرگ می نماید تنها برای اینکه به پول نزدیک کند این برده های بی آزار و آرامی که همبازی بچه های او می باشند یکروز هم « به به ئی » را جلوی بچه های خودش سر می برد و این بچه دیوها که در یک محیط جنایات ننگین و اهانت به قوانین اخلاقی و انسانیت بزرگ می شود گرته از روی پدران درنده خویش بر می دارند. اگر انسان گاهی بعضی از حیوانات را می پروراند یا دوست دارد برای احترام به زندگی و حس اخلاقی نمی باشد بلکه تنها از روی خودخواهی و منفعتی است که از آنان می برد تا اینکه وقت خوردن آنها برسد و در حقیقت فریبندگی، دو رویی و تمسخر به انسانیت است .

آمار کشتار حیوانات
در کتاب «نظر یک گیاهخوار به جهان و هستی» نویسنده آن پیترپریمن آمار زیر را درباره حیواناتی که هر سال به انواع و اقسام مختلف ذبح می شوند ارائه داده است

روش کشتار 
تعدادي که ساليانه کشته يا زخمي مي شوند 
حيوانات، پرندگان و ماهيها  
فقط 5% از روي ترحم کشته مي شوند و بقيه بوسيله ضربه و فرو بردن نيزه در گلو. و ديگر وسائل مکانيکي 
200/000/000 
گاو، گوساله، اسب و اسبهاي کوچک 
400/000/000 
ميش، قوچ و بره 
200/000/000 
خوکهاي اهلي و وحشي 
با تله، تفنگ و گازهاي خفه کننده 
1/000/000/000 
خرگوش 
بيشتر با پيچاندن گردن 
2/000/000/000
مرغ، خروس، جوجه، غاز، مرغ آبي،قو، کبک، تيهو، قرقاول، بوقلمون و از اين قبيل 
با تفگ و تور 
1/000/000/000
پرنده هاي کوچکتر 
با تور و تغير محيط زيست 
10/000/000/000
ماهيها و خزندگان 
يکمليون آن را بيهوش مي سازند 
20/000/000
جهت آزمايشات طبي 
تله و مرگهاي تدريجي 
2090009000
براي تهيه پوست و پوست پشمي 
 
1/000/000
شير، ببر، روباه و گوزن 

بیشتر این حیوانات را معمولا در بحبوبحه زندگی می کشند. بطوریکه بچه هایشان بی پناه و بی محافظ باقی می مانند. حیوانات و پرندگان خیلی پیر و خیلی جوان بدرد مصرف آدمیزاد نمی خورند.
وقتی که به این اعداد نجومی نگاه می کنیم می توانیم تصور کنیم که چه جهنمی برای حیوانات روی زمین ایجاد کرده ایم .
عجیب نیست که اینها بعد از هزاران سال شقاوت از ما می ترسند. هر روز که آفتاب طلوع می کند، سیلی از خون در دنیا جاری می گردد. و میلیونها از حیوانات و پرندگان برای خوراک، عیش و تحقیق زجر داده و کشته می شوند.

 

ما با حيوانات چه مي کنيم
صادق هدایت در کتاب فوائد گیاهخواری با قلم توانای خود تصویر قابل توجهی از وضعیت حیواناتی که برای کشته شدن به سلاخ خانه فرستاده می شوند ارائه می دهد 

« گله های حیوانات از شهرهای دور دست در مدت پانزده یا سی روز بضرب چوب و تازیانه رانده می شوند اگر بین راه از خستگی بیافتند با سیخک بلندشان می کنند و گاهی چندین روز بدون خوراک زیر تابش آفتاب سوزان یا در آغل های چرک و متعفن بسر می برند. بعضی از آنها می میرند و هرگاه یکی از آنها در بین راه زائید برای اینکه از کاروان عقب نماند بچه او را جلو چشم مادرش سر می برند، هنوز حیوانات بیچاره از خستگی راه نیاسوده اند که با تازیانه بسوی سلاخ خانه روانه می شوند. بمحض ورود در این ساختمان کثیف غم انگیز بوی خونی که خفقان قلب می آورد، زمین نمناک، خون تازه ای که از هر سو روان است، فریادهای جانگداز حیوانات، جسدهائی که بخون خود آغشته شده و با تشنج میلرزند. اسبهای لاغر نیمه جان که دو طرف آنها لاشه آویخته اند و قصابهائی که برای خرید لش مرده، آمد و رفت می کنند و از طرف دیگر ناله گوسفندان و همهمه صدای دشنام و داد و فریاد آدمیان، حیوانات بیچاره از این منظره چرکین و بوی گوشت گندیده و خون برادرانشان پیش بینی سرگذشت هولناک خود را می نمایند .


پذیرائی کنندگان آنها با چهره های درنده و طماع جلو آمده هر کدام کارد و ساطور خونین بدست دارد و روی پیش دامنی آنها از خون بسته شده ی سیاه رنگ و چربی برق می زند سپس آنها را بزحمت از همدیگر جدا کرده کشان کشان به گوشه ای می برند بعد دستها و پاهای حیوان را گرفته تا می کنند و اگر خواست استقامت بماید با لگد و زور ورزی او را زمین می زنند. حیوان دیوانه وار کوشش می کند تا خودش را از زیر دست دژخیم رها بنماید اما سر او را پیچ داده گلویش را با کارد پاره می کند. آنوقت خون فوران می زند هر دفعه که هوا از ریه های او بیرون می آید صدای خشکی تولید کرده خون به اطراف پاشیده می شود. پس از آن مدتی دست و پا زده در خون خودش غوطه می خورد و هنوز جانش بیرون نرفته که سر او را جدا نموده بادش می کنند. چشمهای سیاه و درخشان حیوان که تا چند دقیقه پیش، از زندگی سرشار بود غبار مرگ پرده ای روی آن را می پوشاند و زبان از دهانش با کف خونین بیرون می آید بعد از آن شکمش را شکافته دل و روده حیوان را بیرون می کشند. بوی پشگل و بخاری که در هوا پراکنده می شود و خون غلیظ گندیده که مگس و پشه روی آن پرواز می کنند منظره ای چرکین و مهیبی را نمایان می سازد .


قصابها تا بازوی خودشان را در روده و خون حیوان فرو میبرند پس از آن پوست او را جدا می کنند و بعد آن لاشه های لرزان حیوانات را با سرهای بریده و شقیقه های کبود و شکم های پاره شده و جگرهای سرخ که اغلب داغ چوب و تازیانه ای که پیش از کشتن بحیوان زده اند روی گوشت او نمودار است در گاری به چنگ آویخته و یا روی اسب انداخته به دکانهای قصابی می فرستند. آنها این لاشه ها را گرفته تکه تکه نموده دستها و پیش بند خود را از نو خون آلود می نمایند و این تکه های گوشت کشته شده فروخته می شود.
مردم شکم خودشان را پر از این گوشت مردار کرده در همه خانه ها هنگام خوراک بوی دل بهم زدن عضلات سرخ کرده و پخته شده با هزار گونه آب و تاب رنگرزی پیرایش کرده اند بلند می شود- بچه، زن، مرد از این تکه ها می خورند و اینها همان مردمانی هستند که لاف تربیت و ظرافت اخلاق و پاکدامنی و پرهیزکاری و مهربانی می زنند

 

    

 

 

  

لاشه مرغ مرده که در آب پخته شده     لاشه مرغ خام در بشقاب غذاخوری         لاشه مرغ سرخ شده با لیمو و سبزی

 

 

تکه های لاشه مرغ در سیخ بر روی آتش با گوجه فرنگی (نوش جان)!

   

 

لاشه های گاو در لاشه خانه آماده برای تحویل

  

 

 

 

   

 

لاشه  گوسفند در ماشین چرخ میشود به آن نمک فلفل میزنند و به سیخ میکشند وسرخ میکنند ،  این لاشه سرخ شده با گوجه و فلفل به فروش میرسد   نوش جان   

با دیدن این عکسها براستی  بایس ازخود پرسید اینجا چه کسی حیوان و چه کسی انسان است ؟؟ 

چرا غذاهای گوشتی ناسالم است؟
در میان چیزهائیکه در زندگی روزمره بدان مشغولیم بعد از تنفس، خوردن از همه مهمتر است. مقاومت انسان در گرسنگی تا این حد است که دیده شده تا چند هفته هم می توان بدون غذا زنده ماند، ولی بدون آب تا چند روز و بدون اکسیژن تا چند دقیقه بیشتر نمی توان زندگی کرد .
ما در زمانی زیست می کنیم که دنیای طب در کار خود متحیر مانده است. از ازدیاد ناسلامتی و امراض بیشماری که موجودیت ما را به قهقرا می برد، سیل داروها، واکسنها، اعمال جراحی و از جلوگیری گسترش بیماریها عاجز مانده ایم. و امراضی که مستقیم با تغذیه مربوط هستند دائما رو به ازدیاد است .
احساس ما بر این است که باید روی اثر خوراکیها بر بدن توجه عاجلی افکنده شود. گذشته از تاثیر زیان آور زندگی غیر طبیعی در شهرهای پر از دود و نشستن تمامی روز در سر میزهای اداری و نظائر آن سلامتی ما به چیزهائی که می خوریم و می آشامیم نیز بستگی دارد .
بدن انسان ابزار بسیار حساسی است و مثل همه دستگاه های مکانیکی که وظائف خود را انجام می دهد احتیاج به نیرو دارد. نیرویی که آنرا بکار بیاندازد. انسان و حیوانات انرژی خود را بیشتر از مواد قندی و نشاسته ای و چربیها بدست می آورند. خود ساختمان بدن توسط اعمال دگرگون کننده ای ( که د رآنها فلزات، ویتامینها و پروتئینها نقش مهمی بازی می کنند) نگهداری می شود .


اگر یکی از این پایه ها که جزء احتیاجات دائم بدن است برای مدت مدیدی بدن از دسترسی بدان محروم ماند گرفتار امراض ناشی از کمبودی می گردد و نتیجه اش کمتر از قاعده کار کردن اعضائی می گردد که نابودی و مرگ آن عضو را در بر دارد. کمبود کلسیم به ساختمان استخوان، دندان و غیره ضرر می زند. بهبودی بیشتر حالات فقط با تغذیه موادی که دارای شبه فلزات و ویتامینهایی که انسان کمبود آنرا دارد میسر است. بدن می تواند بدون آنکه غذا به آن برسد مدتی بخوبی کار کند چون از ذخایر انباشته استفاده می کند مثل وقتیکه برای انجام فعالیتهای دگرگونی شیمیائی از کلسیمی که در دندانها و استخوانها ذخیره شده است استفاده می کند ولی باید دانست که این غارتی است که روی ذخیره آنها انجام می گیرد. ذخایر دیر یا زود انتها می پذیرد. عمل سیر قهقرائی شروع می شود. معالجه مشکل می گردد. و ما ناگهان خود را در بیمارستان می یابیم. در حالی که یک قسمت از مکانیسم بدن ما از کار افتاده است .
از طرفی اگر روی مواد غذایی و مخصوصاً موادی که دستگاه گوارش انسانی برای مواجه با آن ساخته نشده زیاده روی شود و اینعمل ادامه یابد روی اعضای دفع کننده فشار خواهد آمد. چون تمام مواد زائد باید به یک طریق دفع شوند، مثلا از طریق روده، کلیه، مثانه، غدد تعرقی و ریه ها .

 

با وجود اینکه دستگاه های گوارشی و دفعی ما مقاومت زیادی دارند باز هم مقاومت آنها حدی دارد که بعد از آن حد دیگر نمی تواند بخوبی کار کند. در اینجاست که جریان خون که خودش دستگاه نقاله ایست و عناصر را بجای لازم منتقل می سازد و مواد فاسد شده زائد را جمع می کند، وقتی از مواد سمی زیادتر از حد گنجایش خود اشباع شد حالت قلیائی خود را از دست می دهد و دیگر قادر نیست وظائف خود را بخوبی انجام دهد. پس ناچار از زیر بار شانه خالی می کند یعنی مواد شیمیائی را در قسمتهای مختلف بدن جا می گذارد تا منتظر فرصتی برای متفرق ساختن آن باشد. بهمین علت است که وقتی معده را از غذا تهی نگه می دارند مثل ایام روزه، خون شروع به پاک کردن سموم و کثافات ته نشین شده می نماید.

درمان طبیعی روی این حقیقت ساده بنا شده است. مثلا سبب رماتیسم رسوب بلورهای اسید اوریک در مفاصل و بافتهای نرم است. وقتی که مجاری معمولی دفع مافوق طاقت خود کار کرده و گرفته شود اعضای دیگر برای انجام این عمل بکار گرفته می شوند. و این عمل هر چند که از طرفی سبب آسودگی داخلی می شود ولی ایجاد ناراحتیهای دیگری می نماید. پرده های مخاطی که در حقیقت ادامه پوست بیرونی بطرف داخلی هستند بوسیله زیاده روی در دفع مواد بلغمی که ما نام آنرا سرماخوردگی می گذاریم کمک می کنند و تحریک باکتریهای وارد شده همان اثر رادر پرده های ضعیف شده دارد. از خود پوست هم بغیر از منافذ تعرق کارهای دیگری انجام می گیرد مثل جوشها و لکه ها و به اصطلاح امراض جلدی که در دفع چرکها و اضافه مواد بلغمی کمک می کند. خلاصه آنکه بسیاری از علائم امراض محصول نهائی عدم توازن داخلی است که علت آن زیادی یا کمبود مواد معینی در بدن است


دکتر دوکلاس لاتو طبیب امراض زنانه و داخلی در این موضوع تاکید نموده می گوید: « خیلی کم اشخاص درک می نمایند که علت اصلی امراض در تغذیه ناقص است. و خیلی از پزشکان هم خودشان قادر به درک این مطلب نیستند. بیشتر اشخاص وقتی به اثر غذاها ایمان می آورند که اثر آن مثل الکل یا پرخوریهای ایام عید آنی و زود اثر باشد. اطبه متوجه شده اند که اگر بیماری از کمبود آهن دچار کمخونی و از کمبود ویتامین « د» دچار نرمی استخوان و از کمبود ویتامین « س » دچار اسکوربوت شده تقصیر نحوه تغذیه است و او را با تعویض غذا براحتی مداوا می کنند. اما اگر بیمار دارای ذات الریه، درد قلب، ورم مفاصل، آسم، سرطان یا امراض زیاد دیگری شد تشخیص نمی دهند که علت اصلی در تغذیه ناقص باشد .
حال برویم بر سر مشاهده تغیرات و دگرگونیهائی که روی موجودیت انسان واقع خواهد شد: چناچنه او موقعیت خود را از میوه خواری و تغذیه طبیعی به جهان همه چیز خواری تغیر دهد.

 

1 - نوع رستنی میکروبهای گیاهی تغیر خواهد یافت و قسمت عمده آن از نوع میکروبهای گندنده تشکیل خواهد شد. ولی روده دراز که برای چنین تغذیه ای شایستگی ندارد تغیر نیافته همچنان باقی خواهد ماند. حتی قسمت عمده غذای یک گوشتخوار از مواد نباتی تشکیل می شود که برای تجزیه و دگرگونی خود به نوع مخصوصی از میکروبها احتیاج دارد. و به این علت کشش مخصوص در جهاز هضم ایجاد گشته و جریان خون مجبور می گردد که مقدار بیشتری از انرژی خود را برای برطرف کردن عناصر غیر طبیعی بکار اندازد. و به این علت مجبور است در وظائف دیگر خود قصور ورزد. چون مقدار زیادی از مواد سمی که امکان داشت بوسیله روده کوتاه در مدت کمی دفع گردد زمان بیشتری در روده ها مانده و همراه با مواد غذائی جذب می گردد.

2 - در روده های یک حیوان گیاهخوار در اثر فعل و انفعالات جهاز هضم مقدار زیادی ویتامین (B12) درست می شود که فقط کمی از این ویتامین را در غذاهای گیاهی می توان یافت. و تنها مقدار کمی از سموم گوشتی قادر است از توسعه طبیعی ویتامین ( B12) جلوگیری نماید. پس در حقیقت بایست مقدار زیادی گوشت خورد مخصوصاً جگر را که دارای ویتامین است تا کمبود ویتامین ( B12) که یکی از عوامل کم خونی است جبران گردد. و بهمین علت است که این مرض در میان اشخاصی که کم گوشت می خورند رایج تر است .

3 - پس هر چند که مقدار پروتئین دست دوم از گوشت بدست می آید ( مهمترین عنصر غذائی در گوشت) ولی آنهم توام با مواد دیگری است که به هیچ وجه مغذی بشمار نمی آید
الف - وقتی حیوانی را می کشید مقداری از سمها در جریان خون او باقیست که جریان خون حیوان مشغول دفع آن بوده و وقتی انسان از این گوشت تغذیه می کند این سموم را می خورد و به این وسیله به سازمان بدن خودمان مقداری کار اضافی میدهیم که دفع مواد ناخواسته حیوان دیگری بوده است. در ضمن وقتیکه حیوان را می کشند در حین کشتار مقداری سم از ترس وارد جریان خون او می گردد. ( این یک عمل طبیعی است که بدن موجودات برای محافظت خود نشان می دهند) و بهمین علت است که مردم از شوک و ناراحتیها دچار غش می گردند .


ب- در همان حینی که حیوان در حال مرگ است گندیدگی در جسد شروع می شود. از هم پاشیدگی بدن یک جریان طبیعی است و تشابه بیشتری به زمین جنگل دارد تا با دستگاه گوارش انسان. چون میکروبهائی در آن در حال رشد هستند که می توانند هر 15 دقیقه در حرارت بدن زاد و ولد نمایند و تنها وسیله جلوگیری از زاد و ولد آنها تبرد است. بیش از 90% تمام موارد شناخته شده مسمومیتهای غذائی بوسیله این میکروبهای گنداننده ایجاد می شوند. و این نشان می دهد که مقاومت مبارزه ما با میکروبهای حمله ور حدودی دارد. می توان گفت که پختن میکروبها را می کشد. ولی اجساد آنها کاملا سمی هستند و میکروبهایی که روی گوشت پخته شده توسعه می یابد کشنده می باشند.

4 - حیوانات اهلی دارای امراض بسیار زیادی هستند مانند امراض مسری سقط جنین آور، تب خوک، امراض دهان، التهاب پستان و سرطان که علت آن بطور کلی زندگی غیر طبیعی و تغذیه اجباری و سوء استفاده از اعمال جنسی و زاد و ولد عجولانه است. کشف امراض زیادی مانند سرطان و سل روی لاشه ها خیلی مشکل است مگر اینکه آزمایش دقیق پس از کشتار بعمل بیاید که آن هم کمتر انجام می گیرد. و می توان گفت 60% اجساد کشته غیر قابل مصرف برای تغذیه انسانی تشخیص داده می شود. و بافتهای مریض و ویروسهایی که به همراه آن است همراه غذا وارد معده می شود .

 

5 - شدت و ازدیاد چربیهای حیوانی در روده ها مانع از جذب کلسیم می شود و با وجود اینکه کلسیم در خیلی از غذاها وجود دارد عموم مردم از کمبود کلسیم رنج می برند. ( یکی از دلایل مهم خرابی دندان همین کمبود کلسیوم است.)

6 - چربی حیوانی دارای کلسترل می باشد که یکی از مسببین بیماری « تصلب شرایین » که یکی از بیماریهای قلبی است که رو به ازدیاد است. مثلا درد شریانها مربوط به آن می باشد .
 

واضح است که ما فکر می کنیم گوشت منبع خوبی برای پروتئین نمی باشد. سالهای درازی تصور می شد که پروتئین درجه یک، یکی از عناصر اصلی غذایی است که فقط از گوشت بدست می آید. ولی در سال 1955 مجله مخصوص داروشناسی به این عقیده خاتمه داد.
اصطلاحات پروتئین درجه اول و پرتئین درجه دوم در حین جنگ جهانی اول بوجود آمد و پایه آنها بر تجربه ناکامل پروتئین خالص و آزمایشات نارسا بر موشهای بزرگ پایه گذاری شده بود. این اصطلاحات حالا بی معنی شده اند و باید بدور ریخته شوند. چون پروتئینها معمولا در روده ها درست نمی شوند بلکه بوسیله خوردن غذاها بدست می آیند. منبع اصلی آن در جهان نباتات است. حیوانات قوی بنیه ای که مقاومت و هیکل بزرگ دارند احتیاجات خود را از این چشمه کسب می کنند. بدون اینکه از مضراتیکه از خوردن گوشت ایجاد شود متضرر شوند.
پس هر چند علل دیگری هم برای بیمار شدن وجود دارد مانند ناراحتیهای عصبی و روانی ولی گوشتخواری مؤثرترین منبع عوامل ناخوشی ها است. از اینکه بیشتر مردم جهان کوشش کرده اند همه چیز خوار باشند دلیلی نیست و نمی رساند که سلامتی خود را نگهداشته و مفت بدر رفته اند.

گیاهخواری به دلایل مختلفی از سوی افراد برگزیده می شود:
عده ای بخاطر حمایت از حیوانات و مسائل اخلاقی و انسانی و حس مسئولیت نسبت به آنچه در اطرافشان اتفاق می افتد، به گیاهخواری روی می آورند و عده ای هم بدلیل سلامتی، تطهیر روح و یا طبیعی بودن و غریزی بودن، به این نوع تغذیه گرایش پیدا می کنند.
شاید بتوان گفت که گوناگونی در نوع گیاهخواری می تواند بدلیل نوع گرایش افراد به سمت این رژیم غذایی باشد.

  گیاهخوارانی که از گوشت حیوانات و همچنین از هر محصولی که منشا حیوانی داشته باشد استفاده نمی کنند. نظیر: تخم مرغ، لبنیات، عسل، چرم، پوست، پشم، ابریشم و... به این دسته اصطلاحاً گیاهخوار کامل یا Vegans گفته می شود. این دسته خود نیز بر دو قسمت پخته خوار و خام خوار تقسیم می شود. گیاهخواران کامل بر این باورند که نباید از حیوانات به عنوان خوراک، کالا، کار، شکار، تشریح و عناوین دیگر استفاده کرد.

   

گیاهخوارانی که از گوشت حیوانات استفاده نمی کنند ولی از لبنیات استفاده می کنند. به این دسته Lacto گفته می شود.

   

گیاهخوارانی که از گوشت حیوانات استفاده نمی کنند ولی از تخم مرغ استفاده می کنند. به این دسته Ovo گفته می شود.

   

گیاهخوارانی که از گوشت حیوانات استفاده نمی کنند ولی از لبنیات و تخم مرغ استفاده می کنند. به این دسته Lacto-Ovo گفته می شود. (این سه گروه بیشتر به استفاده از محصولات غیر صنعتی در زمینه لبنیات و تخم مرغ تکیه دارند و اعتقاد دارند در روشهای سنتی حیوانات کمتر مورد سوءاستفاده و آزار و اذیت قرار می گیرند.)

   

 

تاریخ گیاهخواری
همه مدارک و شواهد موجود در طبيعت به ميوه خوار بودن ساختمان انسان از بدو پيدايش او گواهي ميدهد. و طي ميليونها سال نجومي که از دوران پيدايش جدّ او يعني اولين موجود پستاندار ميوه خوار ميگذرد فقط دوران نسبتاً کوتاهي است که او از طبيعت و آفرينش خود سر پيچي کرده و از خوردن خوراکي که بدنش براي آن ساخته شده عدول و سر پيچي نموده و آن دوره مصادف با عصر يخبندان بوده است.


اگر بر اساس خلقت از نظر واقع بنگريم حيات راه دراز و طويلي را از تنگناهائيکه در مسير او قرار داشته گذرانيده و اگر معتقد باشيم که يک منبع قدرت روحي بر جهان حکومت ميکند اعتقاد بيشتري پيدا ميکنيم بر اين احتمال که آندسته از انسانهائيکه از موجودات ديگر تغذيه ميکنند و آدمخوارها يک نتيجه تحليلي و تدريجي و بازمانده سير قهقرائي اند که از بکار افتادن اراده آزاد و تحولات شديد فيزيکي بوجود آمده اند. واززاويه ديد جهان بر اساس خلقت و خالق بايد گفت حيات انسان بجاي رهروي از جاده هاي اصلي و طبيعي از تنگناهاي بن بست و پيچيده اي عبور نموده که به اين حال و روز افتاده و با وجوديکه از ابتداي خلقت عمل گياهخواري در جهان وجود داشته کلمه و اصطلاح گياهخواري از سال 1842 در انگلستان به قالب و قاموس فرهنگ ريخته شده است و اصل آن از کلمه لاتين(Vegetus) گرفته شده به معاني صحيح، سالم، قانع، تازه و شاداب. و استعمال اين کلمه را عنوان بهتري شناختند تا کلمه گوشت نخورها، يا پرهيز از گوشتخواري. واز نظر فرهنگ مفاهيمي که براي اين کلمه قائل شده اند عبارت است از کسانيکه از مصرف گوشت حيوانات، ماهيها و پرندگان پرهيز داشته باشند اعم از اينکه تخم مرغ و فرآورده هاي شيري را مصرف بکنند يا نکنند.


واصطلاحات(Leato Vogotarian) يا (Vegan) از نظرلغوي زائد است و معنی عميقي را نميرساند و حتي کلمه گياهخواري هم از مفاهيم واقعي خود باز کسري دارد و اين فکر را ايجاد ميکند که فقط سبزيجات تنها قلم رژيم غذائيست، در صورتيکه نيست وغذاهاي بسيار زيادي وجود دارند که غذاي اصلي گياهخواران را تشکيل ميدهد مثل ريشه ها( هويج، شلغم، سيب زميني) سبزيها، ساقه ها، ميوه هاي بته اي و تخم آن. انواع توت ها، ميوه هاي درختي تازه و خشک و مغزه هاي آن. دانه ها، حبوبات و غلات. فرآورده شيري،  تخم مرغ و ديگر پرندگان و عسل که تشکيل يک صورت نا محدودي را ميدهد خيلي جالب توجه تر و متعددتر از غذاهاي گوشتي. زيرا غذاي گوشتي يک برنامه يکنواختي است از انواع محدودي از حيوانات اهلي و ماهياني که در شرف فاسد شدن هستند وپرندگانيکه پرشان را کنده و محتويات دروني آنرا خارج ساخته و با رنگ و بزکي که به دور و بر آن ميدهند آنرا وسيله اي براي عيش وعشرت و جشنها واعياد قرار.

 

تاريخ گياهخواري از نظر کتب و آثار باقي مانده به گذشته هاي ابهام آميزي بر ميخورد. چندين تن از متفکرين و اصلاح طلبان تاريخ رژيم بدون گوشتي را بعنوان يک اصل مسلمي در زندگي توصيه کرده اند. مذاهبي که ريشه واساس و پايه ساير مذاهب قرار گرفته اند تقدس و اتحاد و يگانگي را با حيات گياهخواري منطبق دانسته اند. طبق نوشته هاي کلمنت اسقف اسکندريه خوردن غذاهاي گوشتي براي کاهنان مصر قديم ممنوع بوده است. برهمنان که پايه مذاهب هندي را تشکيل داده اند عقيده شان بر اين بود که کائنات يعني خدا و انسان بايستي با کشتن هوسها و تمايلات بدن خود را تبرک سازند. و جينيسمها که شاخه اي از مذاهب هنود  مي باشد و زرتشتيان که پيدايش آنها تاريخ معيني نداشته همان عقيده را داشته و براي حيات حيوانات ارزش و احترام فراوان قائل بوده اند. مذهب بودا که در قرن ششم قبل از ميلاد بوجود آمد پايه و اساس آن برعدم اذيت و آزار کليه موجودات زنده است. و چهار صد ميليون پيرو دارد که بسياري از آنها گياهجواران صادق و صافي هستند بخصوص کاهنان آن. بوديسم اين فلسفه اخلاقي بي آزاري يکفرقه مذهبي تازه اي نيست، بلکه يک انقلاب و سرپيچي و عنادي است بر اعمال کهنه فاسد شده برهمائي که در روزگاران گذشته از سادگي اوليه خود انحراف يافته بود. مذهب بودا از برهما( يعني خدا حاکم بر طبيعت و تنها منبع ملکوتي حيات) سر چشمه گرفته و به موقعيتي عملي تر و قابل پيروي تر ظهور يافته است.


در جهان غرب اولين گروه متمايز گياهخواري را پيروان فيثاغورث بوجود آوردند که شکوه و جلال بي سابقه اي به يونان شش قرن قبل از ميلاد بخشيدند.
هوارد ويليام مطالعات و تتبعات استادانه اي روي ادبيات و نوشته هاي گياهخواري نمود و نتيجه مطالعات خود را در کتابي بنام عرف تغذيه انساني ارائه داد (که مدتها است بچاپ رسيده) و تجزيه و تحليل علمي يک رژيم غذائي بدون گوشت را تا هشت قرن قبل از مسيح يعني تا دوران اولين گروه "اورفيک" عقب برد. ( اورفيک از مجامعي است در تاريخ اساطر يونان که به گياهخواري علاقمند بوده اند) او همچنين از اشعار هزيود  (Hesiodic) ارجهيت يک رژيم غذائي سالمتري را کشف کرد. در حاشيه اي از کتاب خود در مورد فيثاغورث مينويسد: "در ميان اولين پيروان مکتب فيثاغورث ميتوان تعدادي از متفکرين و پاکترين و نيک نفس ترين فلاسفه يونان قديم و اخلاقيون و دانشمندان آن دوره را يافت که گياهخوار بوده اند. بطور کلي ميتوان متفکرين ارزنده اي مانند ارشميدس که عاليقدرترين مخترع و نابغه علمي دنياي يونان قديم و اپي کارموس که نمايشنامه نويس بزرگ کمديهاي آموزنده و تربيتي آن دوره بود نام برد.
امپدوکلس عقايد فيثاغورث را در پنج قرن قبل از ميلاد ادامه داد. او بقدري در علم پزشکي تبحر داشت که در زمان حياتش او را نيمه مقدس ميدانستند. طرز معالجات او بدون دوا و واکسن بود. او عقايدش را در مورد غذا بطور وضوح شرح داده و هيچ جاي شکي در موردي باقي نگذارده بطوريکه مي گويد: "آيا نميخواهيد به اين کشتار لعنتي خاتمه دهيد. آيا نمي بينيد که با بي توجهي تمام نسبت به روح خودتان خود را از بين ميبريد؟ ! "
  

مکتب افلاطون را هم ميتوان ادامه فلسفه فيثاغورث دانست زيرا او هم در اصول تغذيه گياهي اصرار زيادي ميورزيد.
امپراطور گياهخوار هندوستان بنام اوساکا در سه قرن قبل از ميلاد که او را مظهر مذهب بودا لقب داده اند. او سومين مجمع عمومي بودائيها را تشکيل داد که يکهزار پيرو در آن شرکت کرد. در آن مجمع قانون مقدس وضع واعلام و پيروي از آن واجب گرديد. وبه همه اطراف و اکناف مملکت اعلام شد و امپراطور امريه صادر کرد و وسائل طبي را در سرتا سر امپراطوري خود براي آدميان و حيوانات بر قرار نمود.


تا ظهور مسيحيت فرقه هاي بزرگ مذهبي مانند اسنها يکنوع زندگي رياضتي داشتند که غذاي گوشتي را منع ميکرد. شخصيتهاي عاليقدري مثل هرمس، تريسمجيستس، پلاتينس، پرفيري، سنسا، اويد، ديئوجنس، سقراط، افلاطون، پلوتارک و تعداد ديگري را ميتوان به فهرست گياهخواران اضافه نمود.
مسيحيت مسئله بغرنجي است از نظرگياهخواري، زيرا عهد جديد مسيح را ماهيخوارو گوشتخوار ذکر کرده است و براي اين مسئله فصل مخصوصي اختصاص داده ايم. ولي اين مطلب قابل توجه است که اولين پيشبران جهان مسحيت مانند اوريژن، ترتولين، جان کريزستم و کلمنت اسقف اسکندريه همه گياهخوار بوده اند.


در گذشته هاي نزديک شخصيتهائي مانند ميلتون، پوپ، شلي، روسو، ترئو، ولتر، گلزس، نيوتون و برناردشاو بچشم ميخورند. (نگاه کنید به بخش شخصیتهای تاریخی) همه اين شخصيتها نشان داده اند که تکامل فکر احتياجي به غذاي گوشتي ندارد. گياهخواران ورزشکاران ازدوندگان مسابقات ماراتون يونان گرفته تا شناگران و وزنه برداران و کشتي گيران و دوندگان و دوچرخه سواران مدرن امروز عملأ نشان داده اند که ميتوان بدون استفاده از محصولات کشتارگاه به اوج تندرستي رسيد.
کمي پس از شناسائي کلمه گياهخواري در سال 1842 اولين سازمان گياهخواري بوجود آمد و تغذيه بدون گوشت را ترويج نمود، اين سازمان در سال 1847 درمنچستر پايه گذاري شد و انجمن گياهخواران نام گرفت.

آیا حذف گوشت و تخم مرغ از برنامه غذایی برای سلامتی مضر است؟
معمولاً هنگامی که از گیاهخواری صحبت به میان می آید بسیاری از افراد نگران سلامتی خود می گردند و بلافاصله یک رژیم غذایی فاقد گوشت را رد می کنند، زیرا بسیاری عقیده دارند که یک رژیم غذایی فاقد گوشت و تخم مرغ، فاقد مواد غذایی کافی برای رشد بدن و بخصوص فاقد مقدار کافی پروتئین می باشد. این موضوع برای والدین از حساسیت خاصی برخوردار است و اکثر قریب به اتفاق آنان تصور می کنند، اگر به کودکان خود گوشت ندهند رشد و سلامتی آنها مورد مخاطره جدی قرار خواهد گرفت، و به این دلیل علاقه و توجه خود را به فرزندان ، بصورت تغذیه هر چه بیشتر آنان با سوپ مرغ و گوشت و آبگوشت ابراز می دارند.


ولی آیا واقعاً یک رژیم غذایی فاقد انواع گوشتها (قرمز، سفید، دریایی) و تخم مرغ از نظر مواد مغذی، بخصوص پروتئین ها، دچار کمبود است و سلامتی انسان را به خطر می اندازد؟ متاسفانه در بسیار از بحث ها و گفتگوها میان طرفداران و مخالفین تغذیه گیاهی، صحبت به نوعی بحث عقیدتی و تعصب آمیز می انجامد، ولی خوشبختانه امروز تغذیه بصورت یک علم در آمده که به کمک اطلاعات و روش های شیمی، زیست شیمی و زیست شناسی، دیگر جائی برای بحث و جدل های عقیدتی و تعصب آمیز غیر علمی باقی نمی گذارد.

 


از دیدگاه علم تغذیه ماده غذایی ترکیبی است که از نظر کیفی و کمی احتیاجات انسان را به منظور نگهداری و رشد سلولها، تنظیم فرآیندهای زیست شیمیائی و تامین انرژی برآورده می سازد. غذای مناسب انسان می باید شامل 50 الی 60 ماده مغذی باشد تا احتیاجات مذکور را تامین نماید. این مواد مغذی را می توان در شش دسته عمده جای داد.
- پروتئین ها
- کربوهیدرات ها
- چربی ها
- مواد معدنی
- ویتامینها
- آب
فقط هنگامی که مواد مغذی فوق الذکر به اندازه کافی جذب بدن گردد، بدن قادر به حداکثر بازدهی و کارکرد خواهد بود. اگر یکی از مواد مغذی اصلی برای مدت زمانی از رژیم غذایی حذف گردد انسان دار بیماریهای گوناگونی خواهد شد که نوع بیماری بستگی به ماده مغذی حذف شده و یا کمبود آن خواهد داشت .
برای پاسخ به این سئوال که آیا حذف گوشت و تخم مرغ از برنامه غذایی برای سلامتی مضر است یا خیر، هر کدام از شش دسته مواد مغذی را که در بالا به آنها اشاره گردید، به طور اجمالی بررسی، و منابع اصلی تهیه آنها را ، با توجه به حذف انواع گوشت و تخم مرغ ذکر، و در موارد لازم از نظر کمی با گوشت مقایسه خواهیم کرد. ولی قبل از آن یاد آور می گردد که گرچه در یک رژیم غذایی سالم گیاهی جائی برای گوشت و تخم مرغ وجود ندارد، ولی می باید از شیر و انواع لبنیات استفاده کافی بعمل آید تا از نظر تأمین برخی از پروتئین ها و آمینواسیدهای ضروری و سایر ترکیبات مورد نیاز بدن کاستی بوجود نیاید .

 

پروتئین ها
ماده اصلی هر کدام از سلول های بدن، اعم از استخوان، عضله، خون و آنزیم را پروتئین ها تشکیل می دهند، بنابراین یک تغذیه سالم می باید پروتئین های لازم برای نگهدای، رشد و ترمیم یاخته ها و بسیاری از مکانیسم های دیگر زیست شیمیائی را فراهم آورد. هنگام هضم غذا، پروتئین های موجود در آن به ترکیبات ساده تری تبدیل می گردند که به آنها آمینواسید می گویند. تعداد آمینواسیدهائی که بطور متعارف در غذاها وجود دارد 18 عدد است. پروتئین های غذایی دارای حدود 16% ازت می باشند که عمده ترین عنصر موجود در پروتئین است و سایر عناطر تشکیل دهنده آنها عبارتند از کربن، هیدروژن، اکسیژن و در برخی موارد گوگرد و ید .


گیاهان و برخی از باکتری ها قادرند از نمک های گوناگون آمونیوم، پروتئین خود را سنتز کنند، ولی بسیاری از موجودات زنده و پستانداران می باید ازت را بصورت آمینواسید دریافت کنند. البته پستانداران نیز می توانند از نمک های آمونیم پروتئین سنتز کنند، بشرطی که در غذاهای آنان برخی از آمینواسیدهای خاص وجود داشته باشد. این آمینو اسیدها بنام آمینواسیدهای « ضروری » معروفند.
برای انسان هشت آمینواسید ضروری محسوب می گردد که عبارتند از:

لوسین - Leucine
ایزولوسین - Isoleucine
متونین - Methionine
والین - Valine
ترئونین - Threonine
فنیل آلانین - Phenylalanine
تریپتوفان - Tryptophan
لایسین - Lysine

اگر تمام آمینواسیدهای ضروری در رژیم غذایی انسان موجود باشد و ازت و سایر عناصر غذایی نیز به اندازه کافی برای بدن فراهم گردد، آنگاه بدن قادر است تمام پروتئین ها و آمینواسیدهای لازم را سنتز و استفاده نماید، ولی اگر یک یا چند آمینواسید ضروری برای مدتی از رژیم غذایی حذف گردد و یا مقدار آنها نقصان یابد در اینصورت تدرجاًً سنتز و کاربرد سایر پروتئین ها و آمینواسیدها در بدن دچار اختلال شده و می تواند باعث ضعف و بیماری گردد. بنابراین یک برنامه غذایی صحیح و کامل از نظر پروتئین، باید دو نکته را در برداشته باشد، دوم آنکه تمام آمینواسیدهای ضروری به اندازه کافی در آن وجود داشته باشد تا سنتز پروتئین ها کامل گردد .
در این جدول مقدار پروتئین موجود در برخی از منابع عمده پروتئین حیوانی و گیاهی مقایسه گردیده است. مقادیر داده شده در جدول مقادیر کل پروتئین، بر حسب گرم پروتئین در صد گرم ماده غذایی می باشد.

ميزان پروتئين (%) 
نوع ماده غذايي 
ميزان پروتئين (%) 
نوع ماده غذايي 
ميزان پروتئين (%) 
نوع ماده غذايي 
54-70
انواع سويا
(کنجاله) 
ماست 
20
گوشت گاو 
6-8
انواع برنج 
70
کشک 
11
گوشت گوسفند 
10-12
انواع گندم 
17/3
مغز بادام بوداده 
17/5
گوشت مرغ 
6-12
انواع آرد گندم 
28/6
بادام زميني 
18-24
انواع ماهي 
6-9/5
انواع نان 
21
مغز پسته بوداده 
12/5
تخم مرغ کامل 
7
ذرت 
29/5
تخمه کدو 
16
زرده تخم مرغ 
10
جو 
23
تخمه هندوانه 
18-27
انواع پنير سفيد 
20-29
انواع حبوبات 
15
مغز گردو خشک 
4
شير گاو 

همانطور که در این جدول مشخص می گردد اگر گوشت و تخم مرغ از رژیم غذایی حذف گردد، نه تنها از نظر پروتئین کمبود بوجود نمی آید، بلکه در موارد متعددی، میزان پروتئین موجود در مواد غذایی گیاهی و لبنیات، بمراتب بیشتر از پروتئین موجود در گوشت و تخم مرغ است .
البته ذکر این نکته ضروری است که برخی از پروتئین های گیاهی از نظر گروه آمینواسیدهای ضروری دچار کمبود هستند، ولی تعدادی از آنها نیز دارای میزان کافی آمینواسید ضروری می باشند و اگر رژیم غذایی گیاهی با شیر و پنیر و سایر انواع لبنیات نیز توام گردد، مطمئناً از نظر میزان پروتئین و آمینواسیدهای ضروری کوچکترین کمبودی به وجود نخواهد آمد .
برای مقایسه، در جدول زیر میزان آمینواسیدهای ضروری موجود در گوشت و تخم مرغ و شیر و برخی منابع پروتئین گیاهی ارائه گردیده است. لازم به تذکر است که در جدول زیر از میان لبنیات فقط شیر بعنوان مقایسه ذکر گریده است، در صورتی که میزان پروتئین و آمینواسیدهای ضروری موجود در پنیر و کشک بمراتب از شیر بیشتر می باشد. مقادیر ذکر شده در این جدول میزان آمینواسید ضروری، بر حسب گرم در یک گرم ازت موجود در ماده غذایی مربوطه است .

آمينواسيدهاي ضروري 
مواد غذايي 
والين 
تريپتوفان 
ترئونين 
فنيل آلانين 
متيونين 
ليسين 
لوسين 
ايزولوسين 
0.33
0.08
0.28
0.26
0.15
0.51
0.49
0.32
گوشت 
0.33
0.06
0.28
0.23
0.18
0.56
0.47
0.32
ماهي 
0.45
0.11
0.33
0.33
0.19
0.42
0.56
0.36
تخم مرغ 
0.44
0.09
0.29
0.32
0.15
0.49
0.62
0.39
شير گاو 
0.26
0.08
0.18
0.34
0.10
0.12
0.44
0.23
آرد سفيد 
0.41
0.09
0.24
0.30
0.13
0.19
0.51
0.29
برنج 
0.31
0.09
0.23
0.31
0.09
0.21
0.43
0.24
جو 
0.35
0.05
0.26
0.31
0.13
0.19
0.75
0.25
ذرت 
0.30
0.08
0.22
0.34
0.07
0.37
0.51
0.29
سويا 
0.30
تا
0.50
0.05
تا
0.15

0.15
تا
0.25

0.20
تا
0.35
0.05
تا
0.35
0.15
تا
0.25
0.40
تا
0.45
0.20
تا
0.40
گردو و انواع بادام ها 

همانطور که در جدول می بینید اگر انواع گوشت و ماهی و تخم مرغ از رژیم غذایی حذف گردد، از نظر آمینواسیدهای ضروری نیز به هیچ وجه کمبودی بوجود نمی آید، زیرا تقریباً در تمام مواد، میزان آمینواسیدهای ضروری موجود در منابع پروتئین گیاهی ذکر شده در جدول و شیر و لبنیات، بیشتر از میزان آمینواسید ضروری مشابه موجود در گوشت و تخم مرغ است.
در مورد پروتئین باید به این نکته نیز توجه داشت که مصرف زیاده از حد آن نه تنها به سلامتی و رشد بهتر بدن کمک نمی کند، بلکه باعث بوجود آمدن بیماریهایی نیز می گردد، زیرا ازت موجود در پروتئین مازاد بر احتیاج، در بدن به اوره و اسید اوریک تبدیل می گردد که برای سلامتی بسیار مضر می باشند .
برای آنکه بدن بتواند پروتئین را به بهترین وجه و با بالاترین بازدهی مورد استفاده قرار دهد، می باید مقدار کافی کربوهیدرات و چربی نیز از طریق غذا برای بدن فراهم گردد. میزان پروتئین مرود نیاز بدن با توجه به شرایط زندگی، شرایط اقلیمی، سن و نوع کار بسیار متفاوت می باشد. ولی برای یک انسان بالغ به وزن 70 کیلوگرم حدود 65 گرم پروتئین در روز، یک میانگین متعارف محسوب می گردد. هر گرم پروتئین اضافی در حدود 4 کالری حرارت و مقداری اوره و اسید اوریک در بدن ایجاد می کند .

 

کربوهیدرات ها
کربوهیدرات ها که انرژی مورد نیاز بدن را برای گرم نگه داشتن و انجام حرکات و فعالیتهای گوناگون تأمین می کنند، بطور متعارف در حدود نیمی از کالری تغذیه شده به بدن را تشکیل می دهند. میزان انرژی ایجاد شده در بدن توسط یک گرم کربوهیدرات در حدود 4 کالری می باشد. بنابراین مثلاً یک مرد بین 23 الی 50 سال و به وزن 70 کیلوگرم و قد 178 سانتیمتر که به 2800 کالری در روز احتیاج دارد، می باید نیمی از آن، یعنی 1400 کالری، را از طریق خوردن 350 گرم کربوهیدرات قابل هضم در روز تأمین نماید. میزان انرژی مرود نیاز انسان از یکسالگی تا سن کهولت با توجه به جنسیت، قد، وزن و سن بین 900 کالری الی 3900 کالری در روز متغیر است.

منابع عمده تأمین کربوهیدرات ها عبارتند از: غلات (55%)، شکر (25%)، سبزیجات (10%)، میوه ها (5 %)، و شیر و لبنیات (5%). این مواد مغذی علاوه بر تأمین کربوهیدرات ها، منابع عمده تأمین مواد معدنی و ویتامین ها نز می باشند، ولی کربوهیدراتهای تصفیه شده نظیر شکر سفید، برنج پوست گرفته و نشاسته ذرت، کربوهیدراتهای تقریباً خالص می باشند که فقط ایجاد انرژی می نمایند.

کربوهیدراتها از جهات دیگری نیز دارای اهمیت می باشند و وجود آنها در رژیم غذایی ضروری است، زیرا نه تنها طعم و مزه و بو و حالت غذا را بمیزان قابل توجهی بهبود می بخشند، بلکه برخی از انواع کربوهیدرات ها باعث می گردند که میکروارگانیسم های ویژه ای در روده رشد نمایند که آنها نیز به نوبه خود باعث هضم بهتر غذا می شوند. برخی از کربوهیدرات ها، نظیر سلولز، بدون تغییر از بدن دفع می گردند و باعث می شوند دفع فضولات بدن تسهیل شود. علاوه بر اینها، برای آنکه چربی ها در بدن با بازدهی کامل مصرف گردند، بدن به کربوهیدرات ها نیاز دارد. و هنگامی که میزان کربوهیدات در رژیم غذایی کافی نباشد، یکی از مکانیسم های اصلی متابولیسم، یعنی اکسایش اسیدهای چرب، دچار اختلال می گردد .
با توجه به توضیحات بالا کاملاً روشن است که یک رژیم غذایی فاقد گوشت و تخم مرغ از نظر تأمین کربوهیدرات ها – که در سلامت انسان و تغذیه صحیح نقش عمده ای را دارند – نیز یک رژیم غذایی کامل محسوب می گردد و کاستی ایجاد نمی کند.

چربی ها
چربی ها و روغن ها، منبع عمده انرژی غذایی هستند زیرا هر گرم چربی یا روغن 9 کالری انرژی ایجاد می کند و 40% الی 50% از کالری تغذیه شده به بدن را معمولاً این گروه از مواد غذایی تشکیل می دهند. البته متخصصین تغذیه عقیده دارند که از مصرف چربی و روغن زیاد باید احتراز نمود و توصیه نموده اند که یک انسان بالغ به وزن 70 کیلوگرم نباید بیش از 700 کالری چربی در روز – معادل 65 گرم چربی یا روغن – مصرف نماید.
اهمیت چربی ها در غذا، علاوه بر تأمین انرژی مورد نیاز بدن، خاصیت حلالیت و انتقال دهندگی آنها در مورد ویتامینهای محلول در چربی ها است، و به این دلیل، مورد نیاز بدن محسوب می گردند. بعنوان مثال اسید آراچیدونیک و اسید لینولئیک برای رشد بدن و سلامت پوست ضروری می باشند .
منابع عمده تأمین چربی و روغن عبارتند از: روغنهای مایع یا جامد گیاهی، روغن زیتون، کره، ماگارین، گردو و انواع بادامها، خامه، پنیر و شکلات. البته تخم مرغ و چربی های گوشت نیز جزو منابع چربی محسوب می گردند .

مواد معدنی
مواد معدنی گوناگون بصورت ترکیبات و کمپلکسهای کربوهیدراتها، اسیدهای آلی و پروتئینها در بدن تمام موجودات زنده، اعم از گیاه و حیوان، بدون استثناء وجود دارند و برای ساختار استخوان و دندان ضروری می باشند. این مواد معمولا بصورت محلولهای آبی در تمام یاخته ها و مایعات بدن وجود دارند و در تنظیم اعمال و فرآیندهای حیاتی بدن نقش مهمی را ایفا می کنند .
مواد معدنی که در مقادیر زیاد، مورد نیاز بدن می باشد عبارتند از: کلسیم، کلر، منیزیم، پتاسیم، سدیم، فسفر و گوگرد. مواد معدنی که بصورت مقادیر جزئی مورد نیاز بدن می باشد عبارتند از: کبالت، مس، ید، آهن، منگنز، سلنیوم و روی. علاوه بر اینها پژوهشتهای گوناگون نشان می دهد که به احتمال قوی کروم، فلوئور و مولیبدن نیز در فرآیندهای زیستی و متابولیسم بدن انسان نقشی را بعهده دارند.
منابع عمده تأمین مواد معدنی مورد نیاز بدن عبارتنداز: شیر، غلات، سبزیجات، میوها، گردو و انواع بادام. در گوشت و تخم مرغ نیز مواد معدنی مورد نیاز بدن وجود دارند ولی مهمترین منبع تأمین کننده این مواد شیر می باشد .

 

 

ویتامین ها
ویتامین ها یک سری ترکیبات آلی گوناگون با فرمولهای کاملاً متفاوت می باشند که برای عملکرد سالم و حداکثر کارآیی بدن و جذب سایر مواد غذایی، مقادیر جزئی از آنها ضروری است. هر ویتامین نقش خاصی را در بدن بعهده دارد و همه آنها می باید از طریق مواد غذایی وارد بدن گردند، زیرا بدن خود قادر به سنتز آنها نمی باشد. ویتامین ها دو دسته اند: ویتامنهای محلول در چربی ( شامل ویتامن های A-D-E ) و ویتامین های محلول در آب ( شامل ویتامین C و گروه ویتامین های B ). تمام ویتامینهای مورد نیاز بدن به اندازه کافی در یک رژیم غذایی گیاهی شامل غلات، حبوبات، سبزیجات، میوه ها، شیر و سایر لبنیات موجود می باشند .

 

برخی تصور می کنند که منبع ویتامین های گروه ب، بخصوص B12، گوشت و بطور عمده جگر می باشد. این عقیده به هیچ وجه درست نیست. بعنوان مثال منابع غیر گوشتی برخی از ویتامینهای گروه ب عبارتند از:
ویتامین B1 : شیر، تمام سبزیجات و آجیل
ویتامین B2: شیر، پنیر، سبزیجات
ویتامین B3: حبوبات، بادام زمینی و روغن آن
ویتامین B4: غلات
ویتامین B5: شیر و لبنیات، حبوبات و جو پوست نکنده
ویتامین B6: سیب زمینی و جو
ویتامین B7: در اکثر غذاها وجود دارد و در بدن نیز ساخته می شود
ویتامین B8: حبوبات و آجیل
ویتامین B9: شیر، سبزیجات و غلات پوست نکنده
ویتامین B12: شیر و لبنیات

آب
یک قسمت عمده از سلولهای بدن را آب تشکیل می دهد و در هضم و جذب غذا، انتقال مواد غذایی به سلولها، دفع مواد زائد بدن و تنظیم دمای بدن نقش عمده ای را بعهده دارد. 60% از بدن انسان از آب تشکیل شده است و از طریق مکانیسم تشنگی، غلظت نمک در بدن همواره در حدود 9/0 % باقی می ماند. آب بدن علاوه بر آنکه از طریق نوشیدن آب آشامدنی و نوشیدنی های گوناگون تأمین می شود، از طریق غذاهای پخته و خام (میوه ها و سبزیجات) و اکسایش غذاها در بدن نیز تأمین می گردد.
نتیجه گیری بررسی که در بالا بطور اجمالی به آن اشاره گردید نشان دهنده آنست که یک رژیم غذایی شامل انواع غلات، حبوبات، دانه ها، میوه ها، سبزی ها و شیر و لبنیات از نظر علم تغذیه، یا بعبارت دیگر از نظر تأمین تمام مواد مغذی مورد نیاز بدن، یک برنامه غذایی کامل و بی نقص را تشکیل می دهد.

 

آنچه گياهخواران کامل(vegan)[1] بايد درباره ويتامين  B12بدانند

 

 كمبود ويتامين B12 مي تواند باعث بروز كم خوني و آسيب به سيستم عصبي شود.

تنها منابع قابل اطمينان براي كسب ويتامين B12 غذاهاي غني شده با اين ويتامين (از جمله شير هاي گياهي، برخي از توليدات سويا و بعضي از دانه هاي غلات كه در صبحا نه به مصرف مي رسند.) ومكمل هاي ويتامين B12  هستند. ويتامين B12 چه از طريق مكمل ها، غذاهاي غني شده يا منابع حيواني حاصل شوند، داراي يك وجه مشترك هستند: همه آنها از ميكرو ارگانيزم ها ساخته شده اند.

اغلب گياهخواران براي اجتناب از ابتلا به كم خوني و آسيب هاي سيستم عصبي به ميزان كافي ويتامين B12 دريافت مي كنند، ولي بسياري ديگر از اين دسته افراد براي كاهش ريسك ابتلا به بيماري هاي قلبي يا حاملگي هاي پر خطر به ميزان لازم از اين ويتامين دريافت نمي كنند.

 

براي برخورداري از يك رژيم غذايي كامل، گياهخواران بايد يكي از كارهاي زير را انجام دهند:

  1. دو تا سه مرتبه در روز از غذاهاي غني شده استفاده كنند تا حداقل 3 ميكروگرم از اين ويتامين را دريافت كنند يا،

  2. روزي يك مكمل ويتامين  B12با ارزش غذايي حداقل 10ميكروگرم دريافت كنند يا،

  3. هفته اي يك مكمل B12 با ارزش غذايي حداقل 2000 ميكروگرم دريافت كنند.

 

چنانچه از مكمل هاي غذايي استفاده مي كنيد، برچسب روي شيشه را با دقت بخوانيد تا از دريافت ميزان كافي ويتامين B12 مطمئن شويد. به عنوان مثال، چنانچه يك وعده شير غني شده داراي 1 ميكروگرم ويتامين  B12 است، براي دريافت ويتامين  B12كافي، بايد سه وعده از اين شير ميل شود. البته اغلب گياهخواران استفاده از مكمل هاي  B12را آسان ترين و به صرفه ترين راه دريافت ميزان كافي ويتامين  B12  مي دانند.

 

هرچه فواصل دريافت ويتامين B12 بيشتر باشد، بايد آن را به ميزان بيشتري مصرف كرد، چراكه اين ويتامين در مقادير كم بهتر جذب مي شود. راه هايي كه در بالا ذكر شد ميزان ويتامين  B12كافي براي بدن را تا مين مي كند، ولي دريافت بيشتر از اين مقادير نيز هيچگونه خطري را متوجه شخص نمي كند و حتي مي توان از تلفيق دو يا سه راه ذكر شده نيز استفاده كرد.

آنچه تاكنون مطالعه كرديد اطلاعات كافي راجع به ويتامين B12 را در اختيار شما قرار مي دهد ولي براي كسب اطلاعات بيشتر بهتر است بقيه اين مقاله را نيز مطالعه كنيد.

 

اطلاعات اين مقاله در اكتبر سال2001  توسط استفان والس ( (Stephen Wals، متولي جامعه گياهخواران انگليس و ساير اعضاي اتحاديه گياهخواران بين المللي جمع آوري شده است.

 

 

افراد يا موسسات معتبري که اطلاعات اين مقاله مورد تاييدشان مي باشد، عبارتند از:

  •                                                           EVA – Ethisch Vegetarisch Alternatief، بلژيک

  •  Farm Animal Reform Movement (FARM)

  • حاميان خوش رفتاري با حيوانات (People for the Ethical Treatment of Animals)

  • جنبش گياهخواران (Vegan Action)، امريکا

  • Vegan Outreach، امريکا

  • جامعه گياهخواران (The Vegan Society)، انگليس

  • پال اپلباي (Paul Appleby)، متخصص آمار پزشکي، انگليس

  • لوسيانا باروني (Luciana Baroni)، پزشک متخصص عصب شناسي و پير پزشکي، رئيس Società Scientifica di Nutrizione Vegetariana ، ايتاليا

  • آماندا بنهام (Amanda Benham)، متخصص تغذيه، استراليا

  • دکتر گلينيس دالاس چپمن (Glynis Dallas-Chapman)، داراي مدرک ليسانس، انگليس

  • برندا ديويس (Brenda Davis)، متخصص تغذيه، رئيس اسبق Vegetarian Nutrition Dietetic Practice Group انجمن تغذيه امريکا

  • ويليام هريس (William Harris)، پزشک، امريکا

  • دکتر الکس هرشفت (Alex Hershaft)، رئيس FARM

  • مايکل گرگر (Michael Greger)، پزشک، http://www.veganmd.org/، امريکا

  • استفان آر. کافمن (Stephen R. Kaufman)، پزشک، امريکا

  • دکتر جيل لانگلي (Gill Langley)، داراي مدرک فوق ليسانس، انگليس

  • وسانتو ملينا (Vesanto Melina) ، داراي مدرک فوق ليسانس، متخصص تغذيه،  http://www.nutrispeak.com/

  • ويرجينيا مسينا (Virginia Messina)، پزشک عمومي، متخصص تغذيه، vegrd.com

  • جک نوريس (Jack Norris)، متخصص تغذيه، مدير Vegan Outreach

  • دکتر جان ودربرن (John Wedderburn)، جراح،  بنيانگذار جامعه گياهخواران هنگ کنگ (Hong Kong Vegan Society)

  • مارک ريفکين (Mark Rifkin)، داراي مدرک فوق ليسانس، متخصص تغذيه

 

 

پيش زمينه: ويتامين  B12و رژيم غذايي گياهخواران  

 

درس هايي از تاريخ

 B12يك ويتامين استثنايي است. مقدار مورد نياز روزانه اين ويتامين از تمام ويتامين هاي شناخته شده كمتر است. به نظر مي رسد كه دريافت10 ميكروگرم از اين ويتامين در طول روز براي استفاده بدن كافي است. تقريبا علائم  كمبود هر يك از منابع غذايي در بدن  پس از 5 سال يا بيشتر در بزرگسالان  بروز مي كند، ولي برخي از افراد پس از گذشت يك سال با عوارض كمبود مواد غذايي مواجه مي شوند.گروه قليلي از افراد نيز با وجود دريافت اندك منابع غذايي تا 20 سال يا حتي بيشتر نيز هيچگونه عوارض ناشي از كمبود را بروز نمي دهند. ويتامين B12 تنها ويتاميني است كه هيچ مدركي دال براستفاده از انواع مواد غذايي يا داشتن يك رژيم گياهخواري سرشار از ميوه و سبزيجات تازه با دريافت نور خورشيد براي تامين آن وجود ندارد .

بسياري از پستانداران گياهخوار مانندگوسفند و گاو، ويتامين  B12را از طريق توليد آن توسط باكتري هاي سيستم گوارش خود جذب مي كنند .ويتامين  B12در خاك و گياهان وجود دارد.اين تحقيقات موجب شده تا برخي از گياهخواران توجه زياد به منابع و شيوه هاي دريافت ويتامينB12  را جدي تلقي نكنند و برخي ديگرغذاهاي بخصوصي را به عنوان منابع غير حيواني ويتامين  B12 معرفي كردند از جمله: اسپيرولينا[2]،نوري[3]،تمپه[4] و گياه جو. البته اين ادعا ها هنوز ثابت نشده است.

 

پس از گذشت بيش از 60 سال از تحقيقات پيرامون گياهخواري، غذاهاي غني شده با ويتامين  B12و مكمل هاي اين ويتامين به عنوان منابع تامين ويتامين B12  به حساب مي آيند. اين مسئله بسيار مهم است كه تمام  گياهخواران از دريافت ميزان كافي ويتامين B12 از طريق غذاهاي غني شده يا مكمل ها اطمينان حاصل كنند. اين مسئله در حفظ سلامت بسيار مهم است و ديگران نيز پس از ديدن سلامتي يك شخص گياهخوار به گياهخواري تشويق مي شوند.

 

 

دريافت ميزان كافي ويتامين B12

در هر منطقه و كشوري توصيه براي دريافت  ميزان كافي ويتامين  B12 متفاوت است. در ايالات متحده ميزان 2.4ميكروگرم در روز براي بزرگسالان و ميزان 2.8 براي مادراني كه به تازگي  فارغ شده اند توصيه شده است. در آلمان اين ميزان 3 ميكروگرم در روز است. ميزان پيشنهادي دريافت اين ويتامين بر اساس جذب 50 درصدي آن است، يعني دقيقا همان ميزاني كه از راه غذا جذب مي شود.با توجه به مقادير پيشنهادي در امريكا و آلمان، در واقع بايد به طور ميانگين روزي 1.5 ميكروگرم از اين ويتامين جذب بدن شود.

اين ميزان بايد براي جلوگيري از بروز اولين علائم كمبود ويتامين نظير افزايش تدريجي ميزان  هموسيستين[5] و MMA [6] در اغلب مردم كافي باشد. حتي افزايش تدريجي هموسيستين مي تواند منجر به افزايش ريسك بسياري از مشكلات از جمله بيماري هاي قلبي در بزرگسالان ،مسموميت حاملگي و نقص درلوله عصبي در كودكان شود.

 

دريافت ميزان كافي ويتامين  B12آسان است و راه هاي زيادي براي انطباق نياز روزمره اشخاص با دريافت اين ويتامين وجود دارد.ميزان جذب اين ويتامين از حدود 50 (در صورت مصرف 1 ميكروگرم يا كمتر) تا 5 درصد (با دوز 1000 ميكروگرم(1 ميلي گرم)يا بيشتر)متغير است.بنابراين اگر به طور مداوم  B12مصرف نمي كنيد، براي دستيابي به ميزان جذب موردنظر بايد ميزان بيشتري مصرف كنيد.

 

استفاده مرتب از غذاهاي غني شده با ويتامين  B12به طوري كه در هر وعده غذايي 1 ميكروگرم از اين ويتامين دريافت شود و اين عمل با فاصله زماني سه بار در روز اتفاق بيفتد، باعث مي شود كه بدن ميزان كافي از اين ويتامين را تامين كند. از آنجايي كه دسترسي مردم به غذاهاي غني شده با اين ويتامين در كشورهاي مختلف متفاوت است و مقدار ويتامين اين غذاها نيز در توليدات  مختلف با يكديگر فرق مي كند، بهتر است برچسب ارزش غذايي آنها بررسي شده و همچنين با توجه به آن يك برنامه غذايي دقيق براي تامين اين ويتامين در نظر گرفته شود تا از ميزان دريافت كافي ويتامين  B12اطمينان حاصل شود.

 

مصرف يك مكمل غذايي حاوي 10 ميكروگرم از اين ويتامين نيز موجب جذب ميزان مشابه فوق مي شود. اين متد اقتصادي ترين راه دريافت اين ويتامين است. همچنين مصرف 2000 ميكروگرم از اين ويتامين به صورت هفتگي نيز كافي است. تمام قرص هاي مكمل ويتامين B12 بايد براي كمك به جذب بيشتر جويده شوند يا در دهان حل شوند. قرص ها بايد در يك ظرف تيره نگهداري شوند.مانند ديگر مكمل ها به دليل رعايت احتياط براي دريافت ويتامين بيشتر نبايد ميزان مصرف اين ويتامين را از آنچه گفته شده است افزايش داد. پس حتي با توجه به اينكه مدرك مستدلي بر مصرف بالاي اين ويتامين وجود ندارد، بايد از دريافت بيش از 5000 ميكروگرم  از آن در هفته اجتناب كرد.

 

سه راه گفته شده براي اكثريت مردم كه از متابوليسم نرمال ويتامين B12 برخوردارند مناسب است ولي دراشخاصي كه داراي مشكل در جذب اين ويتامين هستند، به دليل عدم وابستگي متد سوم (يعني دريافت 2000 ميكروگرم در هفته) به فاكتور طبيعي موجود در دستگاه گوارش، بهترين روش است. به ندرت مشكلات متابوليكي ديگري نيز وجود دارد كه جذب ويتامين  B12را با مشكل مواجه مي كند، در صورت احساس چنين مشكلاتي فورا به متخصص مراجعه كنيد.

 

علائم كمبود ويتامين B12

علائم باليني كمبود اين ويتامين،كم خوني و ايجاد مشكل در سيستم عصبي است. غلب گياهخواران براي اجتناب از كمبود اين ويتامين ميزان كافي از آن را دريافت مي كنند. دو گروه از گياهخواران با كمبود B12 روبه رو مي شوند: كساني كه مدت هاست گياهخوارند و از غذاهاي غني شده استفاده نمي كنند(مثل خام خواران وكساني كه براي طول عمربيشتر گياهخواري مي كنند.) و كودكان مادران شيردهي كه خود داراي كمبود اين ويتامين هستند.

 

علائم كمبود اين ويتامين در بزرگسالان عبارت است از: كمبود انرژي، خارش بدن، كرختي، كاهش احساس درد يا فشار، گيجي، تاري ديد، راه رفتن غير طبيعي، ضعف حافظه، لكنت زبان، توهم و تغييرات شخصيتي. معمولا اين علائم در طي چندين ماه تا يك سال  قبل از آگاهي فرد به ارتباط آنها با فقر ويتامين  B12بروز مي كنند و معمولا با جبران كمبود برگشت پذير هستند. در هر حال علائم مستدلي كه مختص به كمبود اين ويتامين باشد، وجود ندارد و گاهي اوقات در بزرگسالان صدمات وارده از كمبود اين ويتامين دائمي است. اگر نسبت به بروز هركدام از اين علائم در خود آگاهي پيدا كرديد، حتما به متخصص مراجعه كنيد چراكه مشكلات ديگر هم مي تواند با همين علائم ظاهر شود.

 

خصوصا كودكان زودتر از بزرگسالان علائم كمبود اين ويتامين را بروز مي دهند.كمبود  B12ممكن است باعث بروز كمي انرژي، اشتها و نشاط شود و اگر سريعا درمان نشود منجر به حالت كما و مرگ خواهد شد. باز هم نمي توان يكسري از علائم بخصوص را تنها به دليل فقر  B12 تشخيص داد. كودكان نسبت به فقر اين ويتامين از بزرگسالان آسيب پذير تر هستند. برخي به درمان سريعتر پاسخ مي گويند و برخي ديگر پيشرفت كندي دارند.

 

به همين خاطر بهتر است گياهخواران كاملا مراقب مصرف اين ويتامين باشند چراكه در كنار مشكلات ناشي از كمبود اين ويتامين، هر گياهخواري كه از کمبود  B12رنج مي برد مي تواند يك ضد تبليغ براي گياهخواري باشد.

 

 

ارتباط هموسيستين

اين پايان ماجرا نيست. اغلب گياهخواران محدوديت هاي عملكرد آنزيم هاي مرتبط با  B12را كه منجر به سطح همو سيستين خون مي شود نشان نمي دهند. در طي دهه گذشته مدارك مستدلي يافت شده دال بر اينكه حتي افزايش تدريجي همو سيستين خون ريسك بيماري هاي قلبي، حملات قلبي و مشكلات بارداري را افزايش مي دهد. سطح هموسيستين خون همچنين تحت تاثير مواد غذايي ديگرو مهمتر از آن فولات[7] قرار دارد. توصيه هاي رايج براي دريافت ميزان لازم فولات براي كاهش سطح همو سيستسن و در نتيجه كاهش خطرات افزايش اين ماده در بدن است. گياهخواراني كه فولات دريافت مي كنند معمولا سلامت هستند خصوصا اگر ميزان زيادي سبزي  مصرف كنند. در هر حال، مشاهدات افزايش هموسيستين در گياهخواران گواه بر اين است كه ميزان دريافت  B12 بايد براي اجتناب از خطرات احتمالي اندازه باشد.

 

آزمايش ميزان B12 در بدن

آزمايش سطح  B12در گياهخواران كمي مشكل و غيرقابل اطمينان است، خصوصا در گياهخواراني كه از خزه دريايي استفاده مي كنند. خزه دريايي و برخي ديگر از گياهان خوراكي داراي آنالوگ هاي  B12 هستند (B12 غيرواقعي) كه مي تواند در آزمايش خون نقش B12 واقعي را بازي كند و در متابوليسم  B12اختلال ايجاد مي كند. شمارش گلبول هاي خون نيز بي فايده است چراكه دريافت ميزان بالاي فولات موجب مخفي ماندن كم خوني هاي ناشي از كمبود ويتامين  B12كه از راه شمارش گلبول خون تعيين مي شود، مي گردد. آزمايش سطح هموسيستين خون از همه اطمينان بخش تر است (ميزان كمتر از 10 ميلي مول در ليتر رضايتبخش است.).  بهترين آزمايش به منظور دستيلبي به ميزان B12 آزمايش ميزان اسيد متيل مالونيك (MMA) خون است. اگر مقدار آن، درحد طبيعي در خون (بيشتر از 370 نانو مول در ليتر)يا ادرار (كمتر از 4 ميلي گرم در ميلي گرم كراتينين) بود، پس بدن شما ويتامين  B12كافي  دارد. با اين حال هنوز هم بسياري از پزشكان به ميزان  B12در خون و شمارش گلبول هاي خون اكتفا مي كنند، ولي اين آزمايشات خصوصا در گياهخواران كافي نيست.

 

آيا گياهخواران بجز مصرف غذاهاي غني شده و مكمل ها انتخاب ديگري هم دارند؟

چنانچه به هر دليلي مايل نيستيد از غذاهاي غني شده يا مكمل ها استفا ده كنيد،بهتر است بدانيد كه به عرصه خطرناكي قدم گذاشته ايد. چنانچه به عنوان يك بزرگسال به كودكي شير نمي دهيد، باردار نيستيد و قصد باردار شدن هم نداريد و مي خواهيد منبع جديدي از ويتامين  B12كه مصرف آن شما را با كمبود اين ويتامين مواجه نمي كند بيابيد، بنابراين اين كار شما توجيهي دارد ولي بايد بسيار مراقب باشيد. براي حفظ سلامتي خود بهتر است به صورت ساليانه ميزان  B12خون خود را آزمايش كنيد، چنانچه ميزان هموسيستين يا MMA خون شما حتي به مقدار كم افزايش يافته است، بدان معني است كه اگر بر تصميم خود اصرار كنيد، سلامت خود را به خطر مي اندازيد.

اگر به كودك خود شير مي دهيد، باردار هستيد، يا قصد باردار شدن داريد ويا اين تجربه را با يك كودك انجام مي دهيد، پس اين خطر را نكنيد .

 

منابع گفته شده B12 كه بر اساس تحقيقات صورت گرفته روي گياهخواران مشخص شده است ناكافي به شمار مي آيند از جمله باكتري هاي دستگاه گوارش انسان، اسپيرولينا، نوري خشك شده، گياه جو و بسياري ديگر از گياهان دريايي. تحقيقات ديگر روي گياهخواران خام خوار نشان مي دهد كه غذاهاي خام از ميزان ويتامين   B12مناسبي برخوردار نيستند.

 

گزارشات حاكي از آن است كه ميزان B12 موجود در مواد غذايي براي اثبات  اينكه آن ماده غذايي منبعي براي ويتامين  B12است، كافي نيست. تمايز ميان  B12واقعي از آنالوگ ها كه باعث اختلال در متابوليسم  B12مي شوند، دشوار است. حتي اگر  B12واقعي در يك ماده غذايي هم باشد، چنانچه به همان ميزان از آنالوگ ها نيز دريافت شود ويتامين  B12واقعي بي تاثير مي شود. تنها يك راه قابل اطمينان براي آزمايش يك غذا به عنوان منبع ويتامين  B12 وجود دارد و آن اينكه هر كسي كه يك نوع غذا را به  اين خاطر پيشنهاد مي كند حتما بايد مدركي هم براي آن بياورد.

 

يك رژيم طبيعي ، سلامت و مفيد 

براي حفظ سلامت خود، يك رژيم  غذايي بايد نه تنها براي اشخاص خاصي بلكه براي تمام 6 ميليارد جمعيت زمين، نشاط و سرزندگي و يك زندگي مسالمت آميز با ديگر موجودات به ارمغان بياورد. بر اين اساس، سازگاري طبيعي براي اغلب انسان ها (تقريبا تمام انسان ها) در جهان امروز گياهخواري است.هيچ چيز طبيعي در ساخت وساز كارخانه هاي ماشيني و جايگزيني آنها با موجودات زنده و داراي احساس وجود ندارد. با استفاده از مكمل هاي غذايي يا غذاهاي غني شده ما نيز مانند ساير موجودات مي توانيم بدون رساندن كوچكترين آسيبي به موجودات زنده، ويتامين  B12 مورد نياز خود را تامين كنيم.

 

گياهخواراني كه از غذاهاي غني شده  يا مكمل هاي غذايي استفاده مي كنند، كمتر از گوشتخواران دچار كمبود ويتامين  B12مي شوند. انستيتو پزشكي ايالات متحده به وضوح اين مطلب را ارائه كرده است: از آنجايي كه 10 تا 30 درصد بزرگسالان ممكن است قادر به جذب ويتامين B12 دريافتي نباشند، بهتر است بزرگسالان بالاي 50 سال از غذاهاي غني شده يا مكمل هاي غذايي استفاده كنند. البته بهتر است گياهخواران از سنين پايين تر اين كار را انجام دهند تا هم به نفع خودشان باشد هم حيوانات. براي گياهخواراني كه از دانش كافي برخوردارند، نياز به ويتامين  B12 هيچگاه يك مشكل نيست.


 

[1]- به گياهخواراني گفته مي شود كه از هيچكدام از فراورده هاي دام-طيور و ماهي استفاده نمي كنند. در اين متن هر کجا کلمه گياهخوار استفاده شده منظور گياهخوار کامل يا وگان مي باشد. (براي مطالعه بيشتر ر.ک انواع گياهخواران در همين وب سايت)

[2]- نوعي گياه

[3]- نوعي گياه دريايي ژاپني

[4]- آميزه خمير سويا و قارچ كه پروتئن فراوان دارد.

[5]- منبع گوگرد در بدن

[6]- اسيد متيل مالونيك

[7]- شكل آميني اسيد فوليك

 

 

خوراک های نباتی برتری مهمی از نقطه نظر اقتصاد بر اغذیه حیوانی نشان می دهد، قیمت آن ها کمتر از یک سوم خوراک های حیوانی است. تا بحال این سوال را از خود پرسیده اید که چرا خوراکهای گوشتی گرانترین خوراکها هستند؟  
یک مزرعه غذا لازم است تا حیوان بالغ شود و بتوان از گوشت آن استفاده کرد. در صورتی که غذایی که از گوشت حیوان بدست می آید یک دهم غذایی نیست که از همان مزرعه می شد بدست آورد. در فصل زمستان هزینه ی جمع آوری و انبار کردن خوراک دامها را نیز باید با آن جمع کرد. همچنین هزینه ی نگهداری و پیشگیری از بیماری را باید بدان افزود و در نهایت با هزینه ی تاسیس سردخانه هایی که بتوان گوشت را در آنها نگهداری کرد جمع کنید آنوقت متوجه می شویم که چرا به لحاظ اقتصادی اینقدر تفاوت وجود دارد.


اگر فرض بگیریم که برای هر فرد در دنیا یک آکر خاک حاصلخیز وجود داشته باشد، بنا به اظهارات « سرجان راسل » ( رئیس ایستگاه آزمایشی رمتای استد) برای انسانهای همه چیزخوار 1.63 آکر زمین لازم است. در صورتیکه برای خوراک گیاهخواران هر فردی بین 0.5 تا 0.6 آکر زمین لازم است و ما به التفاوت این یعنی 1.03 آکر فقط برای بدست آوردن مواد کوشتی است.
ذخیره ی غذاهای گوشتی معمولا مشکلتر است و نیاز به تکنولوژی پیشرفته و هزینه بیشتر دارد. در روزگاران گذشته هرگاه قحطی می شد ابتدا حیوانات بودند که کشته می شدند و نگهداری از گوشت آنها امکان پذیر نبود. امروزه نیز یک بیماری اپیدمی می تواند تعداد زیادی از دامها را به کام مرگ بکشاند و همه هزینه های انجام شده را به حدر دهد.


امروزه با پیشرفت علم، هر چند از تلفات و مرگ و میر دامها به میزان قابل توجهی کاسته شده (گرچه هنوز خیلی از بیماریها مثل سرطان، طب برفکی، انفولانزای مرغی و... بدون درمان هستند)، ولی مبالغ هنگفتی صرف نگهداری و واکسیناسیون دامهایی می گردد، که در محیطهای غیر طبیعی رشد کرده و به مرضهای سختی دچار شده اند. این بیماری ها اغلب به علت تغییرات غیر طبیعی ژنتیکی و همچنین تزریق هورمون های متعدد، داروهای شیمیائی و تلقیح مصنوعی برای اینکه حیوانات بتوانند چند بار در سال بزایند و خیلی زودتر از موقع معمول بالغ شوند و چاق گردند، بوجود می آید.
 اگر همه مردم گیاهخوار می شدند زمین ما می توانست سه الی پنج برابر ساکنین کنونی خود را خوراک دهد. « الکساندر هومبلد » معقتد است که یک تکه زمین که حاصل آن ده نفر را خوراک می دهد، اگر سبزه آن را برای پرورش چارپایان به کار برند، بیش از یک نفر نخواهد توانست از آن تغذیه کند. در مکزیک همین زمین می تواند 240 نفر را از حاصل لوز سیر بکند.


مسیو « لوژاند» از نقطه نظر اقتصاد راجع به خوراک فرانسویان گفته: « ما خوراک خودمان را با حیوانات تقسیم می نماییم و آنان ده یک آن را از شیر و گوشت و چربی خودشان به ما رد می کنند. وقتی که به یک خوک شیر و سیب زمینی بدهند تا این که پروار شود، این ده روز خوراک ماست که برای یک روز معاوضه می نماییم.»
نه تنها خوراک های نباتی هیچ گونه مواد سمی در بدن از خود باقی نمی گذارند، بلکه به لحاظ اقتصاد همانطور که شرح آن رفت بسیار به صرفه هستند.

 

 

میان اندیشمندان بزرگ جهان و رهبران روحانی دنیا بسیاری گیاهخوار بوده اند و بسیاری دیگر گیاهخواری را تصدیق و تائید کرده اند. اسم برخی از آنها را در زیر مشاهده می کنید:

 

 

زرتشت - Zoroaster
چیتانیا ماهاپرابهو- Chitanya Maha Prabhu
رامانوجا - Ramanuja  
شانکاراچاریا - Shankaracharya
شوکادیوا -  Shukadeva
ویاسادوا -  Vyasadeva
افلاطون -  Plato
سقراط -  Socrates
اوید -  Ovid
پرفری -  Porfry
ارین -  Origen
کرای سیستم -  Chrysistom
لئونارد داوینچی -  Leonardo Davinci
سوئید نبرگ -  Swedenborg
ولتر -  Voltaire
جان وزلی -  John Wesley
بوت -  Booth
بودا -  Buddha
مادوا -  Madva
پاتانجالی -  Patanjali
لائوتزو -  Laotzu
فیثاغورث -  Pythagoras
امپد کلز -  Empedokles
ارسطو -  Seneca
پلوتارک -  Plutarch
ترتولیان - Tertullian
کلمنت الکساندر - Clement of Alexandria
سنت فرانسیس - St. Francis
تولستوی - Tolstoy
میلتون - Milton
ایساک نیوتن - Isaac Newton
ایساک پیتمن - Isaac Pitman
بلیک - Blake
شلی - Shelley
برناردشاو - Bernard Shaw
انیشتن - Einstein
مرتن - Merton
شوپنهاور - Schopenhauer
ادیسون - Eddison
سوئیفت - Swift
تریو - Thoreau
گاندی - Gandhi
آلدس هاکسلی - A. Huxley
ژان ژاک روسو - Jean Jacques Russo
لامارتین - Lamartin
موریس مترلینگ - Morris Metterling
ابوالعلا معری - Abolala Moeri

و از ایرانیان باید از ابوعلی سینا، شیخ نجم الدین رازی،  شیخ عطار، صادق هدایت و افراد بسیار دیگر نام برد.
خوراکی را که به آن عادت کرده باشیم، شخص هندی ترشی منگو و خورشت کاری را دوست دارد، شخص انگلیسی از ماهی و سیب زمینی خوشش می آید و ایرانی ها از قورمه سبزی و چلوکباب و خورشت بادمجان لذت می برند. علت این امر فقط این است که اگر ما در چین بزرگ شده بودیم از دیدن غذاهای چینی مثل خوراک خرچنگ دهانمان آب می افتاد ولی حالا شاید حالمان هم بهم بخورد. چون ذائقه انسان تابع عادت او می باشد، آن چیزی را دوست دارد که به آن عادت کرده. از بچگی اگر وقتی گرسنه می شدیم در بشقابمان بجای غذاهای عجیب و غرب و من در آری، سیب و کشمش و گردو می گذاشتند، همان احساسی را که امروز برای فسنجان و جوجه کباب داریم، برای هلو و گلابی داشتیم، خوراکهایی که سالم، طبیعی و خوش عطر و طعم هستند. لذا دلبستگی انسان به خوراکهای غیر طبیعی فقط بخاطر عادت است و بس چه بهتر که با آگاهی به این مطلب در صدد تغییر آن بر آید.

 

 

 

 

 

گیاهخواران به هیچ وجه با کمبود قدرت جسمی و یا سرعت عمل روبرو نمی شوند.
 

 

 

استادان یوگا در نواحی هیمالیا که گیاهخواران معتقدی هستند برتری خود را از نقطه نظر طول عمر، مقاومت در مقابل امراض، تحمل نمودن شرایط محیطی سخت و همچنین در انعطاف پذیری و سالم بودن و داشتن سرعت عمل بر سایر افراد بشر ثابت نموده اند. خستگی جسمانی نزد کسانی که گوشت می خورند چندین بار بیشتر از گیاهخواران است بعلاوه گوشت خواران اغلب خسته، بیحوصله و دارای چهره هایی زرد و رنگ پریده بوده و طرفدار خانه نشینی و شب زنده داری هستند. ولی در کسانی که چندین سال گیاهخواری را بطور جدی دنبال کرده اند، میل به زندگی، شور و نشاط زیاد و علاقه به تفریحات سالم و بازی و ورزش دیده می شود. دیوکیلر Dave Keeler که در تمام طول عمر خود گیاهخوار بود بسال 1357 میلادی در هوائی بد برنده مسابقه 24 ساعته نورت رد North Road شد که این دومین رکورد طولانی ایست که تا بحال ثبت گردیده است، همچنین مری رز Murry Rose که هیچگاه از گوشت تغذیه نکرده بود توانست در المپیک 1956 در سن 17 سالگی سه مدال طلا در رشته شنا و بسال 1960 یک مدال طلا دیگر نصیب خود نماید. در معرفی ورزشکاران میوه خوار دیگر باید از «کارل مان» در مسابقه «دوگرب» و «وویت» در استکهلم و «نوری» نام برد.

 

چرا در میان گیاهخواران استفاده یا عدم استفاده از لبنیات و تخم مرغ مورد بحث قرار می گیرد؟

 بحث های بسیار جدی و مهمی در خصوص استفاده یا عدم استفاده از تخم مرغ و شیر بین گیاهخواران متداول است تا جایی که استفاده کردن یا نکردن از این مواد باعث ایجاد گوناگونی در انواع گیاهخواران شده است (به بخش انواع گیاهخواری توجه کنید). 

نظر گیاهخواران موافق:
همانطورکه می دانید تنها منبع اصلی ویتامین ب 12 برای گیاهخواران شیر و فرآورده های لبنی می باشد. پس بنابراین، دلیل گیاهخوارانی که موافق استفاده کردن از این مواد هستند: حفظ سلامتی و تغذیه کامل از تمام مواد مورد نیاز بدن است. این دسته از گیاهخواران از این مواد به طور محدود بخاطر خواص آنها استفاده می کنند و اعتقاد دارند که اگر در روش تولید هم دقت کافی برای نگهداری و مراقبت از حیوان انجام پذیرد چون باعث کشتار حیوان نمی شود مصرف آنها بلامانع است.

نظر گیاهخواران مخالف:
اما هستند گیاهخوارانی که استدلال های مخالف دارند:

1- گروهي از افراد به دليل اعتقاد به مضر بودن (غیر طبیعی بودن) مصرف شير و تخم مرغ براي انسان از مصرف اين مواد خودداري مي كنند. این افراد اعتقاد دارند که تخم مرغ یا تخم غاز، اردک و غیره در واقع جنین حیوان است و خوردن آن با خوردن گوشت آنچنان تفاوتی ندارد. تخم مرغ کبد را فرسوده می کند و بسیار آلرژی زا می باشد و همگان می دانند مصرف مقدار زیادی از آن به شدت برای سلامتی مضر است. شیر هم خوردنی مطلوب، علی الخصوص برای افراد بالغ نیست چون این غذائی است که برای زمان طفولیت همه پستانداران در نظر گرفته شده و می بینید بجز حیوانات دست آموز هیچ حیوانی بعد از پشت سر گذاشتن دوران شیرخوارگی حاضر به خوردن شیر نمی شود. در ضمن چربی مواد لبنی در رگها رسوب کرده و عامل بسیاری از بیماری ها از جمله سکته ی قلبی، چاقی بیش از اندازه و... می شود. در ضمن بیش از 40 درصد مردم جهان توانایی هضم و جذب شیر حیوانات را ندارند.

2-     گروهي از افراد به دلايل عرفاني و مذهبي و مسائل مرتبط با تكامل روح و... تخم مرغ مصرف نمي كنند.

3-     گروهي از گياهخواران به دليل حمايت از حيوانات از مصرف تخم مرغ و شير به طور كلي يا به طور صنعتي خودداري مي كنند. این گروه اعتقاد دارند که تولید شیر و تخم مرغ صنعتی رابطه تنگاتنگی با حیوان آزاری و کشتن آن دارد. آنها اعتقاد دارند که کشتن حیوان یک لحظه است ولی سواستفاده از آن در تمام عمر حیوان ادامه خواهد داشت.

 

می گویند: انسان بعد از قرنها گوشتخواری به گوشت عادت کرده و گوشتخوار شده.

این درست نمی باشد چرا که هیچ گونه تغییری در اعضای بدن انسان رخ نداده: نه دندان ها تیز شده، نه طول روده کوچک شده، نه پنجه ها تیز و برنده شده و نه اندازه معده تغییر یافته و محکم شده. در ضمن اعضای بدن انسان نشان می دهد که در طی میلیونها سال به این تکامل دست یافته است این در حالیست که انسان تنها چند هزار سال است که به گوشتخواری معتاد شده و از غذای طبیعی خود انحراف پیدا کرده. چه بسا این انحراف باعث فساد نژاد بشر شده و بیماری هایی مثل خرابی دندان (90 درصد انسانها دندان های خراب دارند)، چاقی یا لاقری بیش از اندازه، کچلی و... همه رابطه ی مستقیمی با نوع تغذیه دارند.

 

می گویند: گیاهخواران نیز ناخوش می شوند و می میرند و از عمر بیشتری برخوردار نیستند.

جواب اینکه: گیاهخواران روئین تن نیستند، بلکه امراضی را که از گوشتخواری ناشی می شود نمی گیرند و در مقابل امراض دیگر نیز مقوامت بیشتری از خود نشان می دهند، چرا که بدن آنها کمتر مسموم است و در نتیجه توان اصلی بدن برای مقابله با بیماری بیشتر می گردد. همچنین باید توجه داد که بسیاری از بیماری های ناشی از انحراف خوراک به صورت ارثی به آنها رسیده و اگر چند نسل به طور جدی غذای گوشتی را ترک کنند، برتری آنان بخوبی نمایان می شود.

 

می گویند: حیوانات گوشتخوار پر زور تر از حیوانات گیاهخوار هستند

این بهیچوجه درست نیست چرا که حیواناتی چون فیل، اسب، گاو و غیره اگر پرزورتر از حیوانات درنده نباشند کمتر هم نیستند. نباید پرزور بودن را در درندگی جست بلکه قدرت بنیه مسئله ایست سوای درندگی.

 

می گویند: اگر گوشت نخوریم پس چه بخوریم؟

انگار به گرگ گفته باشی کاه بخورد!. خوشبختانه به قدری تنوع حبوبات و غلات و سبزیجات و میوه جات زیاد است که جایی برای تردید باقی نمی گذارد که تنوع غذایی با این مواد نه تنها کار دشواری نیست بلکه به ساده امکان پذیر است.

 

می گویند: بجای گوشت باید مقدار زیادی نباتات خورد تا جای آنرا بگیرد.

لازم نیست که حجم خوراک نباتی زیاد باشد. خوراکهای نباتی از تنوع بسیار زیادی بر خوردارند و بعضی از آنها با حجم کم مانند گردو و بادام خیلی بیشتر از گوشت مغذی و مقوی هستند. حبوباتی مانند عدس، نخود، باقلا، لوبیا، سویا و... سرشار از پروتئین و مواد مقوی و لازم برای بدن هستند که با کمی دقت در انتخاب می توان غذاهای کاملی از آنها درست کرد.

 

می گویند: اگر انسان حیوانات را نمی خورد روی زمین را پر می کردند.

باید این سوال را از آنها پرسید که چرا حیواناتی را که از گوشت آنها مصرف نمی کنیم همه جا را پر نمی کنند؟ جواب ساده است چون ما در توالد و تناسل آنها دخالت نمی کنیم. این ما هستیم که با دخالت در تولید مثل حیوانات آنها را به زیاد شدن غیر طبیعی وا می داریم. طبیعت خود فکر همه جا را کرده است. در مقابل میلیونها ماهی کوچک نهنگ گذاشته و در مقابل بره گرگ. نیاز نیست که انسان کار آنها را پیشه خود کند.

majid-bahram-beiguy-What is your human values

 

 

کسانی که علاقمند به مطالعه ی مقالات بیشتری در خصوص گیاهخواری هستند می توانند کتابهای اینترنتی زیر را دانلود کرده و از این طریق اطلاعات بیشتری کسب کنند. لازم بذکر است که مقالات این وب سایت (که در سمت راست صفحه آنها را مشاهده می کنید) خلاصه ای هستند از برخی فصلهای این کتابها.
  .

 

 

 

(خلاصه کتاب)101 دلیل برای اینکه من گیاهخوار هستم
پاملا رایس
ترجمه: سیاوش احمدی نوربخش
این کتاب به شما کمک خواهد کرد که مطالبی کاملا علمی و شفاف در مورد گیاهخواری بخوانید و چشم انداز تازه ای است به سوی سلامتی انسان، آسایش حیوانات، اقتصاد و محیط زیست.
تا بحال 180000 نسخه از آن در 6 نوبت به چاپ رسیده است. آخرین ویرایش آن نیز در سال 2005 می باشد.

 

 

 

قرآن و گیاهخواری
جمشید ایمانی راد
هدف از انتشار این کتاب اینست که به کمک علم، آمار و نشانه های طبیعی سیری در خوراک و تغذیه بشر بنمایئم و ببینیم انسان به کدام دسته از جانوران متعلق است، ببینیم نوع خوراکش چیست و کتاب مقدس قرآن در اینباره چه می گوید...

 

 

 

فوائد گیاه خواری
صادق هدایت
این کتاب سالها تنها کتاب گیاهخواری ایران بود. قدرت عاطفی که بر احترام به حیات حیوانات دراین کتاب بکار رفته اعلاترین مدارج روح اشراقی گیاهخوار ایرانی را سیراب می کند و جبران همه کمبودهای دانستنی دیگر را نموده است...

 

 

 

چرا بکشیم برای خوراک؟
(WHY KILL FOR FOOD)
جفری ال. راد
ترجمه: جهانگیر ایرمیان- خراباتی
نویسنده کتاب مغز متفکر جهان امروز گیاهخواران است و کتابش عالیترین شاهکار کتب گیاهخواری عصر حاضر.

 

 

 

كتاب راهنما درباره حقوق حيوانات
ديويد كارلز هامار
ترجمه: محمد مسعودپور
كتابي بسيار مفيد و مهم درباره حقوق حيوانات است كه در سال 1993 به انگليسي نوشته شده. نويسنده كتاب كوشش كرده موارد نقض حقوق حيوانات را به طور اختصار توضيح دهد و راه كارهايي براي جلوگيري از اين ظلم و ستم ارائه داده كه در اين راه بسيار موفق بوده و حاصل كارش كتابي است با ارزش كه در آن انسانها را به سمت و سوي گياهخواري هدايت مي‌كند.

 

 

چرا بکشیم برای غذا
آرش مدرس
كتاب كوچكي است كه به سئوالهايي مانند: گياهخواري چيست؟ چرا گياهخوار شويم؟ و... مي‌پردازد و اين مسائل را در قالب يك داستان ساده و به زبان عاميانه بيان مي‌كند.

 

 

 
 

ساتیا، دختر 7 ساله ای که تا بحال گوشت نخورده

 

 

 

مصاحبه ای که پیش روی دارید شرح تجارب خانواده ی سبزی است که تا بحال به فرزند خود گوشت نخورانده اند. خانواده ای که برای زندگی و حیات، ارزش قائل اند و همواره تلاش دارند بجای جنگیدن با طبیعت دست آشتی به سویش بلند کنند.

 

1-     لطفاً خودتان را معرفی كنید و بفرمایید چند سال است شما و همسرتان رژیم غذایی گیاهی، انتخاب كرده اید؟

من فریبا حاجی قاسمی هستم و به همراه همسرم حدوداً 11 سال است كه گیاهخوار هستیم.

 

2-     دلیل اصلی گیاهخوار شدن شما چه بوده است؟

در واقع داستان چگونگی گیاهخوارشدن ما طولانی است ولی اگر خلاصه بخواهم بگویم این است كه كمی پس از ازدواجمان من مبتلا به بیماری معده شدم و با اینكه به گوشت و غذاهای گوشتی بسیار علاقه مند بودم، به تجربه متوجه شدم كه روزهایی كه تصادفاً گوشت نمی خورم حالم بهتر است. همسرم گیاهخواری را چند سال قبل از ازدواجمان به دلیل تمرین‌های ذهنی تجربه كرده بود ولی چون از طرف خانواده حمایت نشده بود به ناچار این كار را كنار گذاشته بود. در نتیجه به محض اینكه من متوجه شدم گوشت مسبب بیماری ام شده من را بسیار تشویق كرد تا گیاهخواری را امتحان كنم و با هم از آن به بعد گیاهخوار شدیم.

 

3-     بیماری معده شما بخاطر رژیم غذایی گیاهی، بهبود پیدا کرد؟

بله – و بايد بگویم در اين مورد خوشبختانه يا بدبختانه درمان هاي ديگر اصلاً مؤثر واقع نشد. فقط از زماني كه گياهخوار شدم تا الان كه حدوداً 11 سال مي‌گذرد مشكل من كاملاً برطرف شده است!

4-     شما از كدام دسته از گیاهخواران می باشید؟ (Vegan, Lacto, Ovo,...)

لاكتو

 

5-     آیا به لحاظ جسمی شما و خانواده تان از قد و وزن متناسبی برخوردار هستید؟

بله- البته ما پس از سن رشدمان گياهخوار شديم. ولي من خواهري دارم كه از 13 سالگي گياهخوار است و هم قد و وزن متناسبي دارد و هم از نظر درسي بسيار موفق است. او اكنون كه 21 سال دارد در دانشگاه تهران سال سوم رشتة مهندسي كشاورزي را به پايان رسانده و بسيار فرد پر انرژي و موفقي است.

 

6-     اسم فرزند شما «ساتیا» است، این اسم به چه معناست؟

ساتيا به معني حقيقت و راستي است. و ريشة اين اسم سانسكريت مي‌باشد. در چند هزار سال پيش نام يك شاهزاده خانم بوده است.

7-     از ساتیا بگویید كه تا به حال گوشت مصرف نكرده است. او چند سالش است و وضعیت جسمی او به چه صورت می باشد؟

من 4 سال قبل از بارداریم گیاهخوار بودم. در نتیجه ساتیا خوشبختانه هرگز گوشت، مرغ، ماهی و تخم مرغ مصرف نكرده است. او متولد سال 1379 است و امسال به كلاس اول مي‌رود. از وضعیت جسمانی او اگر بخواهید ترجیح می‌دهم مثل همه مادرها كه از بچه‌هایشان تعریف می‌كنند از ساتیا تعریف نكنم و با ارائه مدارك پزشكی ساتیا كمك كنم تا همه شاید از نگرانی درمورد كودكان گیاهخوار فارغ بشوند! ساتیا همیشه نمودار رشدش بالای خط نرمال بوده از ابتدا تا الان. از نظر سطح انرژی و هوش هم تقریباً تمام بچه‌های هم سنش را پشت سر گذاشته است.

 

8-     معمولا به خانمهای باردار توصیه می شود لااقل هفته ای دو تا سه بار گوشت مصرف کنند تا آهن کافی به بدنشان برسد. شما از چه موادی بجای گوشت استفاده می کردید؟

متأسفانه بايد بگويم كه اين توصيه‌ها قديمي است و امروزه از نظر علمي در محافل علمي رد شده است. پزشكان براي رساندن آهن كافي به مادر قرص‌هاي آهن نيز تجويز مي‌كنند كه پزشك من با ديدن نتيجة آزمايشات من متقاعد شد كه من قرص را هم مصرف نكنم! اين البته براي خيلي‌ها باور نكردني است! من با داشتن يك برنامة غذايي متعادل و كمك گرفتن از طب سنتي آيورودا ، با خوردن عسل ،مغزها مانند گردو و بادام و پسته و ميوه‌ها مانند زرد آلو و خرما و هلو و سبزيجات تازه مانند جعفري و شاهي و غيره و لبنيات و حبوبات مانند عدس و ... بدون هيچ مشكلي دوران باردايم را پشت سر گذراندم.

 

9-     همچنین توصیه می شود که از هفت ماهگی به بعد حتما گوشت وارد غذای کودک شود، شما برای ساتیا چه چیزی جایگزین کردید؟ می توانید کمی بیشتر در مورد تغذیه یک کودک گیاهخوار صحبت کنید.

البته پزشك ساتيا هم در ابتدا با توجه به متوني كه دردانشگاه تحصيل كرده بودند اين نظر را داشتند ولي پس از اينكه ديدند ما با استناد به كودكان گياهخوار در كشورهاي ديگر نسبت به اين موضوع پافشاري داريم شروع به تحقيق درمورد دستاوردهاي جديد پزشكي كردند و با اين كار به نتايج جديد دانشگاه‌ها و مؤسسات تحقيقاتي و علمي مختلف مبني بر عدم التزام گوشت در برنامة غذايي كودك دست يافتند. بايد توجه داشت كه درمورد مسائل علمي بايد علمي نظر داد و نه نظري و متعصبانه يا ناآگاهانه! همة ما در جامعه بسياري از كودكان گوشتخوار را مي‌بينيم كه دچار سوء تغذيه هستند و از مشكل كمبود آهن رنج مي‌برند. متأسفانه فرهنگ تغذية سالم و طبيعي امروزه جاي خود را به فرهنگ غذاي تكميلي و كنسروي داده است. و بدن انسان به نظر مي‌رسد علي‌رغم اينكه انتخاب ديگري ندارد ولي هنوز در برخورد با تغذية ناسالم اعتراض خود را باشجاعت و به شكل ناهنجاري‌هاي مختلف نشان مي‌دهد. من غذاي ساتيا را از 7 ماهگي به بعد با تركيبات پروتئيني سبك مثل آرد برنج و بادام شروع كردم و كم كم به آن ماش پوست كنده را افزودم. خرما و نان سبوس دار هم اغلب در برنامة غذايي ما بود. به او حليم جوانة گندم مي‌دادم كه سرشار از اسيدهاي آمينة ضروري است. سپس كم كم شير گاو را به برنامة غذايي او افزودم كه البته ساتيا در ابتدا به شدت به شير حساسيت نشان داد ولي كم كم اين حساسيت برطرف شد. مي‌توانم بگويم بيشترين تأكيد من بر دادن غذاهاي تازه و متنوع بود . از كودكي نيز او را با ميوه خوردن انس دادم. من هرگز نگران سلامتي فرزندم نبودم زيرا به لطف خدا هميشه نمودار رشد قد و وزن او بالاي خط نرمال بود.

 

10- آیا فكر می كنید تفاوتی به لحاظ جسمی و روحی بین ساتیا و سایر همسالانش وجود دارد؟

من تحقیق علمی در این مورد نكردم، ولی به نظر می‌رسد خیلی كمتر از سایر هم كلاس هایش مریض می‌شود و شدت بیماری هایی مثل سرماخوردگی هم در او به نسبت بقیه دوستاش خیلی كمتر است. در مورد هوش هم نمی‌توانم آن را به گیاهخواری ربط بدهم چون گوشت‌خواران باهوش هم زیاد هستند! ولی اغلب همه نگران این هستند كه نكند گیاهخواری صدمه ای به كودك بزند كه باید بگویم خیر.

 

11- برای این تصمیم كه فرزندتان گیاهخوار شود با چه كسانی مشورت كرده اید؟ آیا رژیم غذایی اش تحت نظر پزشك انتخاب شده است؟

راستش چون قبل از بارداری با مطالعات مختلفی كه داشتم عمیقاً اعتقاد داشتم گیاهخواری تغذیه مناسب برای انسان‌هاست و قبل از اینكه بچه دار بشویم در كشور‌های مختلف كودكان گیاهخوار سالم زیادی دیده بودم، در نتیجه با كسی در این مورد مشورتی نكردم ولی از دوستانم كه خود فرزندان گیاهخوار داشتند مشورت غذایی می‌گرفتم چون به هرحال گیاهخواری هم فرهنگ خودش را دارد. اما پزشك ساتیا اوایل خیلی اصرار داشت كه ساتیا لااقل تخم مرغ بخورد ولی ما چون مطمئن بودیم تغذیه ساتیا كامل است این كار را نكردیم. سپس ایشان با آزمایشاتی من و همسرم را چك كردند به هر حال پذیرفتند كه ما مشكل سوء تغذیه نداریم. البته لازم به ذكر است كه ایشان بسیار مسؤلانه به خاطر ساتیا سراغ دست ‌آوردهای جدید علمی و مقاله‌های علمی بین‌المللی رفتند كه در نتیجه ما متوجه شدیم دنیای علم امروز دیگر مثل گذشته به گیاهخواری بی اعتماد نیست.

 

12- منظور شما از اینکه می گویید گیاهخواری فرهنگ خودش را دارد چیست؟ آیا افراد گیاهخوار باید برنامه ی خاص و دقیقی داشته باشند؟ چون برخی افراد فکر می کنند که گیاهخواری کاری است بسیار مشکل و نیاز به برنامه ی دقیق تغذیه دارد. آیا واقعا این طور است که باید هر روزه حجم زیادی از مواد گیاهی مصرف شود تا بتواند جایگزین گوشت گردد؟

ما مي‌دانيم كه در بيشتر موارد سلامتي در گرو تغذية سالم است! ولي اين به آن معني نيست كه ما هر روز ميزان پروتئين و ويتامين غذاهايي را كه مي‌خوريم اندازه بگيريم. حداقل به نظر من اين كار عملاً غير ممكن است و زندگي را از روال طبيعي خارج مي‌كند. ما گياهخواران از افتخاراتمان اين است كه زندگي راحت‌تر و طبيعي تري داريم. منظور من از فرهنگ گياهخواري چيز خاصي نيست فقط مربوط به طرز تهية غذاهاي جديد و خوشمزه است كه بصورت بديهي كسي كه تا بحال گياهخواري را تجربه نكرده نمي‌تواند آن را به سادگي كشف كند.

و براي پاسخ قسمت آخر سؤالتان بايد بگويم كه ابداً در ظاهر و حجم غذاهاي ما با غير گياهخواران تفاوتي وجود ندارد.

13- كدام غذای گیاهی برای خانواده تان دلپذیرتر است، ساتیا كدام را بیشتر دوست دارد؟

قرمه سبزی! البته ساتیا برخلاف بیشتر كودكان اصلاً بدغذا نیست و همه غذاهای گیاهی را دوست دارد.

 

14- آیا ساتیا در شرایط خوردن گوشت قرار گرفته!عكس العمل او در این شرایط چه بوده است؟

بله. وقتی توی هواپیما و مكان‌های عمومی شاهد خوردن گوشت دیگران می‌شود تعجب می‌كند كه چطور آنها این غذای بد بو را می‌خورد؟ همیشه آرزو می‌كند كاش همه گیاهخوار می‌شدند.

اما یكباركه در مدرسه قیمه داده بودند، ساتیا نتوانسته بود گوشت را از سویا تشخیص بدهد و درنتیجه یك قاشق خورده بود و بعداً متوجه شده بود كه فرق دارند.

 

15- آیا ساتیا از شما پرسیده «چرا گوشت نخورم» پاسخ شما چه بوده است؟

هیچ وقت.

16- آیا فكر نمی كنید رژیم غذایی متفاوت ساتیا با دوستان احتمالی اش در آینده مشكلی در مراحل ابتدایی تعلیم در مدرسه بوجود بیاورد؟

ساتیا از بچگی شاهد بوده كه همه راجع به اینكه چرا ما گوشت نمی خوریم از ما سؤال می‌كردند. در نتیجه او هم تبدل به یك مبلغ گیاهخواری شده!

 

17- آیا فكر می كنید انتخاب رژیم غذایی گیاهی تاثیری در روحیه شما و همسرتان داشته است؟

بله همه چیز به طور كاملاً واضحی تغییر كرده. ما بیشتر به طبیعت نزدیك شدیم و در نتیجه به خداوند متعال كه خالق این طبیت زیباست. اینهمه تنوعات نامحدود را او در اختیار ما گذاشته و درنتیجه ما حس می‌كنیم كه نیازی نیست به بهانه تغذیه برای بقای خود به حق زندگی موجودات دیگر تجاوز كنیم. یك تجربه خیلی باارزش دیگری كه ما داریم این است كه به علت فقدان غذاهای آماده گیاهی، ما به اجبار غذاهای تازه و سالم خانگی مصرف می‌كنیم كه این خود موجب پویایی بیشتری در زندگی ماست. اگر به زندگی زوج‌های جوان نگاه كنید اغلب متاسفانه درحال خوردن سوسیس و كالباس و غذاهای آماده هستند كه كاملاً و مشخصاً سلامتی خود و فرزندانشان را به خطر می‌اندازند.

 

18- آیا به لحاظ اجتماعی مشكلی برایتان پیش آمده است؟ (مهمانی ها و دوستان و...) اگر خاطره ای در این مورد دارید بفرمایید.

اوایل كه من هنوز نمی دانستم كه گیاهخواری واقعاً چیست و از همه مهمتر اینكه مطمئن نبودم بتوانم عادات غذایی قبلی را برای همیشه كنار بگذارم به پدر و مادرها و اقواممان نگفته بودیم چون در ضمن مطمئن بودیم كه آنها مخالفت می‌كنند. در نتیجه زمانی كه آنها به منزل ما می آمدند من سعی می‌كردم غذاهای فرنگی درست كنم و اصلاً نمی‌گفتم كه عمداً گیاهی است و آنها هم میل می‌كردند و لذت می‌بردند و وقتی به منزل آنها می‌رفتیم هر بار به یك روشی از خوردن گوشت در می‌رفتیم. یك بار در یك مهمانی صاحب خانه شنیسل مرغ درست كرده بود و آنها را با انواع سبزیجات آبپز تزئین كرده بود. صاحب خانه برای آنكه ما تعارف نكنیم برای هركدام از ما یك تكه مرغ گذاشت. ما شروع كردیم به خوردن سبزیجات كنارش كه تا ایشان رویشان را برگرداندند ما مرغ‌ها را به ظرف اصلی برگرداندیم! خلاصه خیلی شانس آوردیم كسی متوجه نشد و از آن به بعد تصمیم گرفتیم با ایمان راسخ به همه اعلام كنیم كه ما گیاهخواریم و جالب است كه بهتان بگو حالا همه لطف می‌كنند و برای ما به قول خودشان گیاهخواران متعصب غذای گیاهی درست می كنند و از همه جالب تر اینكه همیشه مهمانان دیگر اول از غذای ما امتحان می‌كنند!خیلی وقت ها هم اگر موقعیت مناسب باشد، برای تبلیغ گیاهخواری هم كه شده با یك ظرف غذای گیاهی به مهمانی می‌روم! ولی دركل باید بگم كه متاسفانه مردم ما خیلی درمورد گوشتخواری متعصب هستند و عموماً بدون ارائه دلایل علمی به شدت سعی بر مخالفت با ما دارند.

 

19- به نظر شما چرا در ایران مسئله گیاهخواری آن طور كه در سایر كشورها اهمیت دارد، مورد توجه قرار نگرفته است؟

تا آنجا كه من در عمل طی این سالها دیده ام، فقط به دلیل عدم اطلاع است. در كشورهای پیشرفته مثل آلمان و سؤیس مردم نه تنها گیاهخواری را می‌شناسند بلكه بسیار به گیاهخواران احترام می‌گذارند و به آنها به چشم افراد سالم جامعه نگاه می‌كنند. خیلی از مردم ما حتی متاسفانه در قشر تحصیل كرده هنوز كلمه گیاهخواری و گیاهخوار را نشنیده‌اند.

 

20- به نظر شما برای آگاهی دادن به ایرانیان بهتر است روی دلیل اخلاقی گیاهخواری تاكید كرد یا دلیل علمی؟

به نظر من افراد مختلف به طرق مختلف آگاه می‌شوند. بسیاری فقط وقتی می‌فهمند گیاهخواری به معنی سیب زمینی و هویج آبپز نیست و می‌توانند غذاهای متنوع و خوشمزه‌ای بخورند، گیاهخوار می‌شوند. ولی برخی به دلایل علمی نیز نیاز دارند و دسته دیگری هم هستند كه بنا به دلایل معنوی گوشت را كنار می‌گذارند. در نتیجه به نظر من باید به تمامی جنبه با هم پرداخت.

 

21- برای مادران جوانی كه تازه فرزندی را به دنیا آورده اند چه توصیه ای دارید؟ لطفاً از تجربه های خودتان مثال بزنید.

من قلباً به همه آنها توصیه می‌كنم نه تنها نگران نباشید بلكه با ایمان فرزندتان را با طبیعت آشتی دهید!

 

 

 

برای گسترش صلح و آرامش

 

وقتي وارد فضـاي انجمـن گـياهخواران ايـران مي شويد ممکن است در لابلاي رفت آمد آدمها، فردي آرام و خوش برخورد به سمت شما بيايد و به شما خوش آمد بگويد و از شما سوال کند که چه خبر؟ و شايد هم سر صحبت باز شود و با هم درباره مسائل مختلفي گفتگو کنيد.

اين دفعه ما به سراغ اين شخص دوست داشتني رفتيم تا با سوالات مان سر از کار او در بياوريم و ببينيم چه چيزي پشت اين صورت هميشه بشاش و پذيرنده وجود دارد.

 

  لطفاً خودتان را معرفي کنيد و بفرماييد چند سال است که گياهخوار هستيد؟

به نام خدا، من فرخ شريف پور هستم، حدوداً فکر مي کنم نزديک 26 سال هست که گياهخوار هستم.

 

  شما چند سال داريد؟

من متولد دي ماه 1338 هستم.

 

 از چـه طريـقي با گياهخـواري آشـنا شديد؟

من از طريق برادرم که کلاسهاي يوگا مي رفت با گياهخواري آشنا شدم. در آن زمان براي اولين بار به يک رستوران گياهي رفتيم. رستوراني که فضايي کاملاً عرفاني داشت و من در آنجا بود که ديدم گياهخواران چه غذاهايي مصرف مي کنند.

من در عرض يک هفته ـ ده روز همه چيز را تغيير دادم. علت اصليش هم اين بود که از طريق يک استاد با موضوع عرفاني يوگا آشنا شدم. در واقع برادرم عاملي بود که باعث شد من اين شخص را بشناسم.

 

  يعني اول با عرفان آشنا شديد و در راه آن به گياهخواري رسيديد؟

بله

 

  با خانواده مشکلي پيدا نکرديد؟

نه، مشکل خاصي نبود. فقط گاهي مي گفتند که گوشت نمي خوري ضعيف مي شوي. اينها به نظر من عکس العمل طبيعي آدمهاست. ولي به مرور موضوع جا افتاد. در واقع من در راهم، از يک استاد پيروي مي کردم و در کارم کاملا مطمئن بودم.

از نظر من مهم اين هست که خود آدم جواب مناسب براي اطرافيان داشته باشد. جواب منطقي باعث مي شود آنها هم به مرور بپذيرند.

 

  شمـا از کـدام دسـته از گياهخـواران هستيد؟

من از دسته گياهخواراني هستم که لبنيات مصرف مي کنند.

 

 چرا لبنيات را کنار نگذاشتيد؟

به خاطر اينکه شير را لازمه زندگي مي دانستم. ماست هم به نظر براي سلامتي لازم هست و مي گويند باکتري هاي مفيدي براي معده دارد. البته دليل اصلي تري هم داشتم و آن اين که استادم مصرف شير را به من توصيه کرد چرا که مي گفت در شير گاو موادي وجود دارد که باعث رشد سلولهاي مغزي مي شود که در نتيجه به رشد خودشناسي و روحاني فرد کمک مي کند.

از لحاظ علمي خيلي پيگير نبودم. فقط مي توانم بگويم شير و ماست به بدنم مي ساخت و مشکلي با آن نداشتم.

من در گيـاهخواري به دنبـال عدم خشـونت هسـتم، چيـزي که در يـوگـا آهیمسا گفـته مي شود و احساس مي کنم با نخوردن گوشت مي شود به اين هدف رسيد.

 

 فکر مي کنيد خوردن شير باعث اشاعه خشونت نمي شود؟

البتـه بايـد بگـم مـن اخـيراً خيـلي کـم شــيـر مـي خورم. خيلي به ندرت. مخصوصاً به اين خاطر که شيرها هورموني شده اند و شير سالم وجود ندارد. من سالاد خيلي مصرف مي کنم.

 

 تخم مرغ را چرا کنار گذاشتيد؟

به خاطر اينکه تخم مرغ هم از نطفه حيوان است و استفاده از آن دخالت  در زندگي حيوانات. اگر اين نطفه به حالت طبيعي باقي بماند به جوجه تبديل مي شود.

 

 مي دانيد که خيلي از افرادي که به خاطر مسئله حمايت از حيوانات گياهخوار شده اند اعتقاد دارند که کشتن حيوان يک دقيقه است ولي استفاده از محصولات حيواني در واقع سوءاستفاده اي است که باعث مي شود رنج و عذاب در تمام طول زندگي حيوان ادامه پيدا کند. نظر شما در اين باره چيست؟

ايـن چـيـزي کـه شـمـا در مـوردش صحـبت مي کنيد يک چيز شخصي است. من چون از طريق سيستم وداييي عمل مي کنم و چون وداها منبع الهي دارند، پس حتماً براي چنين چيزي دلايل خاصي دارند. وداها از شيري که به حالت طبيعي بوجود آمده استفاده مي کنند و حيوان «گاو» بر اساس قوانين خاص ودايي در شرايط کاملاً مناسب، تربيت و نگهداري مي شود. اين به معناي  گاو پرست بودن آنها نيست، بلکه به خاطر اينکه اعتقاد دارند گاوها مادر دوم زمين اند. مادر اول در دوران کودکي به بچه ي خود شير مي دهد، اگر به هر دليل مادر نتواند شير بدهد مادر دوم اين کار را مي کند. براين اساس است که بدون اينکه بخواهيم آزاري به حيوان برسانيم از شير طبيعي استفاده مي کنيم.

 

 مي توانيد به صورت خلاصه در مورد وداها صحبت کنيد و بگوييد داستان آن از چه قرار است؟

ودا از لحاظ لغوي يعني دانش. دانشي که از بالا به پايين آمده باشد. مثل قرآن که به حضرت محمد الهام شد و بعدها به صورت نوشتار در آمد. از آنجا که نوع بشر تنوع زيادي دارند و آگاهي هاي مختلف ميان اقوام مختلف متفاوت است، پيامبران گوناگوني پيام الهي را براي مردم آورده اند. وداها يکي از منابع اطلاعاتي خودشناسي هستند که در 5000 سال پيش به صورت گفتگو ميان خداوند و شخص ثالث و با زبان سانسکريت بوجود آمد.

وداها در طول تاريخ توسط عابدين و دانشمندان اين علم گسترش پيدا کردند به صورتي که امروز مي بينيم بسيار وسيع و عظيم شده اند. که از جمله آنها مي توان به طب آيورودا اشاره کرد يا نجوم، فلسفه، دين و يوگا. به مجموعه اينها علم ودا گفته مي شود.

من هميشه به يوگا و گياهخواري و عدم خشونت گرايش داشتم، به همين خاطر هم به اين سمت آمدم. من فکر مي کنم گياهخواري بايد همراه با بينش و آگاهي باشد. گياهخواري مرحله اي است که باعث مي شود شخص رشد کند. گياهخواري به خودي خود چيز مهمي نيست،  مهم اين است که آدم با گياهخواري به جايي برسد. براي همين است که مي گويند شاهنامه آخرش خوش است.

 

 شما براي گياهخواري با دکتر تغذيه هم مشورت کرديد؟

نه

 

 و هيچ مشکلي پيدا نکرديد؟

نه، هيچ مشکلي که بشود آن را به گياهخواري ربط داد نبوده. مثلا من هم مثل خيلي هاي ديگه کمر درد دارم که هيچ ربطي به گياهخواري ندارد.

 

 فکر مي کنيـد به لحاظ روحـي فرقي با ديگران داريد؟

نه، من در هر جمعي که باشم با آن جمع انطباق پيدا مي کنم. گرچه کمي مشکل است ولي در نهايت مي شود.

 

 آيـا از بـرنامه غـذايـي خـاصـي براي گياهخواري پيروي مي کنيد؟

نه، مثل همه همان برنامه هاي معمولي و روزمره خودم را دارم. فقط مي توانم بگويم که عاشق سالاد هستم. شب ها هم اغلب غذاي سبک مثل نون و پنير و گردو مصرف مي کنم. ولي به طور کلي برنامه ي دقيق و خاصي ندارم و در اين چند ساله هيچ مشکلي هم پيدا نکردم.

 

 نظـر شـما دربـاره خـام گياهخـواري چيست؟

با خـام گيـاهخـواري مـوافـقـم ولـي چـون تجـربه اش کردم مي دانم خيلي سخت و مشکل است. يک مقدار نتوانستم باهاش جور بشوم. ولي تجربه اي که داشتم اين است که براي درمان خيلي از بيماري هاي حاد عاليه.

 

 کدام غذا رو بيشتر از بقيه دوست داريد؟

سالاد! (خنده...) نه، غذاهاي ايراني را خيلي دوست دارم، مثل قرمه سبزي يا فسنجان و ... همشون عالي اند. غذاهاي ادويه دار هندي را هم دوست دارم.

 

 خاطـره خاصـي دربـاره گيـاهخـواري داريد؟

بهش زياد فکر نکردم ولي...

تنها خاطره اي که الان يادم مي آيد اين است که با يکي از دوستانم که او هم گياهخوار بود تصميم گرفتيم به سربازي برويم و در هر شرايطي با هم باشيم. در آسايشگاه هر وقت که فرصت بود بساط گياهخواري را برپا مي کرديم. چون مي دانيد در پادگان غذاها کاملاً گوشتي هستند و ما از طرق مختلف سعي مي کرديم به رژيم گياهي خود وفادار بمانيم. يکي از بچه هاي پادگان که مي ديد ما غذاهاي گياهي مصرف مي کنيم خيلي به اين سمت گرايش پيدا کرد و اين برايمان جالب بود که در پادگان هم تاثير خودمان را داشتيم.

در آن زمان جنگ بود و مسئله مهم اين بود که يک گياهخوار طرفدار صلح چطور مي توانست در پادگان آموزش تيراندازي و کشتار ببيند. من که حتي نمي توانستم شاهد خشونت نسب به حيوانات باشم چطور مي توانستم آدم بکشم. با خودم گفتم خدايا خودت نجاتم بده و همين هم شد و من بعد از دو ماه آموزشي به خاطر مسئله چشمم معاف شدم و به جبهه نرفتم. فرداي آن روزي که معاف شدم در آسايشگاه هيچ کس نبود و همه ي بچه ها به جبهه رفته بودند. حتي آن دوست صميمي ام که با هم قرار گذاشته بوديم در هر شرايط باهم باشيم.

 

 تا بحال گوشت قرباني برايتان آورده اند که شما قبول نکرده باشيد؟

آورده اند، ولي من تعصب ندارم، آن را به مادرم مي دهم که با او زندگي مي کنم. من نمي توانم او را مجبور به اعتقادات خودم کنم.

 

 آيا احساس نمي کنيد کشتن يک حيوان کار وحشتناکي است و شما بايد با کسي که اين کار را مي کند جدي تر و قاطع تر برخورد کنيد؟

من فکر مي کنم و تجربه نشان داده است که برخورد تند با افراد گوشتخوار جواب نمي دهد. ما بايد رفتاري آرام داشته باشيم. در اين چند ساله به تجربه ديده ام که هرچقدر تندتر برخورد کنيم با مقاومت بيشتري مواجه مي شويم.

من اعتقاد دارم کسي که گوشت قرباني دم در خانه آورده، نيامده تا مطلبي در مورد گياهخواري بشنود و به همين خاطر هم آنجا را جايگاه مناسبي براي صحبت نمي دانم. آدم بايد شرايط را بسنجد.

 

 کشتن حيوان از نظر من به اندازه کشتن انسان فجيع و وحشتناک است. اگر انساني را قرباني کنند و گوشت آن را براي شما بياورند چه احساسي خواهيد داشت؟ باز هم با آرامش برخورد مي کنيد؟

خوب خيلي ناراحت مي شوم ولي اعتقاد دارم جايي که حرف من بتواند اثر گذار باشد صحبت مي کنم. در غير اين صورت هيچ چيز نمي گويم. من فکر مي کنم هر چيز را بايد از پايه و ريشه درست کرد. اگر چنين نباشد گياهخواري خيلي سطحي و بي دوام خواهد بود.

 

 فکر مي کنيد با چنين رفتاري چقدر موفق بوده ايد؟

چـقـدرش را نـمـي دانـم ولـي مـي دانـم کـه گياهخواري براي اطرافيان من به صورت يک چيز مثبت در آمده است. همه مي گويند گياهخواران چقدر آرام و صبور و چقدر خوش برخورداند. اين براي من خيلي مهم است.

عکس العمل سريع معمولاً آخرش به قطع رابطه منجر مي شود. بحث ها هميشه جنبه ي تدافعي پيدا مي کنند و من ترجيح مي دهم جواب سوال بدهم تا اينکه با ديگران مدام بحث کنم.

 

 چرا گياهخواري در ايران کمتر مورد توجه هست؟

بخاطر اينکه روي اين مسئله زياد کار نمي شود.

 

 چند نفر را گياهخوار کرده ايد؟

تا بحال نشماردم. ولي مي توانم بگويم ده نفر را به طور صد درصد گياهخوار کردم.  به طور کلي هم با خيلي ها در اين باره صحبت کردم، حالا اين صحبتها نتيجه اي داشته يا نه من خبر ندارم.

 

 خيلي از افراد مي گويند گياهخواري خيلي خوب است ولي من شرايطش را ندارم؟ آيا براي گياهخواري شرايطي خاصي لازم است؟

بله خيلي ها اين را مي گويند. در حقيقت شرايط را بايد ايجاد کرد. شرايط از بيرون بوجود نمي آيد.

اما از يک نظر مي شود گفت که آنها راست مي گويند. از نظر من شرايط يعني آمادگي شخص براي پذيرش، در اين صورت شخص بايد آمادگي فکري و ذهني پيدا کند، بعد مي شود گفت شرايطش مهيا است. نقش ما در اينجا اين است که با قدرت نفوذ مان، علم مان و ادب مان بتوانيم روي آگاهي افراد تاثير بگذاريم. پس ما مي توانيم شرايط فکري ديگران را تا حدودي تغيير دهيم.

 

 چطور بايد به ديگران گياهخواري را آموخت؟

در ايران بايد خيلي آرام جلو رفت. بايد اول با ديگران رابطه عاطفي و دوستي بر قرار کنيم. بعد آن را به صورت پيشنهاد مطرح کنيم. چون چيزي که در اين سالها تجربه کرده ام اين است که آدمها يا شديداً مقاومت مي کنند يا دقيقاً برعکس خودشان را يکهو ول مي کنند و همه چيز را قبول مي کنند. بايد آرام و منطقي جلو رفت وقتي سوال مي کنند معلوم است که زمينه هاي لازم را دارند. آن وقت است که بايد جواب داد. به نظر من نبايد در اين زمينه تبليغ کرد.

 

 اگر کسي بپرسد چرا گياهخوار شوم چه مي گوييد؟

من تجربه ي شخصي خودم را مي توانم بگويم. «بخاطر يوگا» ولي اگر رابطه ام با طرف کم باشد مي گويم بخاطر آرامش و سلامتي.

 

  چرا فکر مي کنيد ديگران بايد از گياهخواري مطلع بشوند؟

به اين خاطر که فکر مي کنم از اين طريق است که صلح و آرامش گسترش پيدا مي کند.

 

 

http://www.iranvegetarians.com/index.asp

 

Nach oben